اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هاشم

نویسه گردانی: HAŠM
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمد، مشهور به شامی یمنی . از نسل امام هادی یحیی بن الحسین الحسنی العلوی . فقیه و از بزرگان زیدیه و ادبای ایشان بود. در سال 1087 هَ . ق .در جدة به دنیا آمد و در صنعاء پرورش یافت . مدتی قضاء صنعاء به وی واگذار گردید. در اوائل خلافت منصور (حسین بن القاسم ) بواسطه ٔ پیوستن به مخالفین وی گرفتارمحنت و عذاب گردید و سپس منصور او را عفو کرد و گرامی داشت . هاشم در سال 1158 هَ . ق . در صنعاء وفات یافت . وی دارای تألیفاتی است که از آنجمله : «نجوم الانظار» که حاشیه ای بر البحر الزخار است ، در فقه و «صیانةالعقائد» و «موارد الظمآن ، المختصر من اغاثة اللهفان » هاشم شاعر نیز بود و طبعی لطیف داشت . از اوست :
و اذا القلب علی الحب انطوی
فاشتراط القرب و اللقیا غریب .
و از همو :
لم یبکنی جورالغرام ، و لاشجی
قل بی المتیم بلیل بسجوعه
لکنه و عدالخیال بوصله
طرفی فرش طریقه بدموعه .

(اعلام زرکلی چ 2 ج 9).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن ابی هاشم کوفی . محدث است و از پدرش روایت کرده . ابن حبان او را ثقه ذکر کرده است . (لسان المیزان ج 6 ص 184).
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین بن سلیمان الموسوی احسائی . فقیه امامی از مردم احساء (نجد) بود. وی به سال 1309 هَ . ق . وفات یافت و ...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن اخی الابرد. جاحظ از قول احمدبن عبدالرحمان الحرانی ، داستانی درباره ٔ مجلس ضیافت امیر اسحاق بن ابراهیم حاکم بغداد ...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن البِرِند. محدث است .
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن حازم بن ابی نمی . امیری از بزرگان یمن که از سال 1036 تا 1039 هَ . ق . حکومت بیت الفقیه (شهری در تهامه ٔ یمن ) و تو...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن حرملةبن الاشعر المری . از قبیله ٔ بنی مرة پسر عوف بن ذبیان . وی ازسواران و جنگجویان دوره ٔ جاهلیت عرب و رئیس و مهتر...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن حسان . صاحب عیون الاخبار، داستانی از قول وی که او نیز از قول مردی از قبیله بنی تمیم نقل کرده ، در کتاب خود آورد...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد الرستمی ، مکنی به ابوغالب . صاحب ترجمه ٔ محاسن اصفهان ابیات زیر را که در وصف اصفهان است به وی نسبت...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن عمر عیسی الشافعی . نحوی است و به حدیث و لغت مشغول بود. از مردم حلب و مدرس مدرسه ٔ بهائیه حلب بود، سپس ...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن حکیم مشهور به المقنع. رجوع به المقنع شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۱ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.