گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هانی نویسه گردانی: HANY هانی . (فعل امر) به لغت پهلوی امر به نشستن باشد یعنی بنشین . (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ، نسخه ٔ خطی مؤلف ) ۞ . ... و هانی به زبان پهلوی و پارسی آن بود که بنشین . (تاریخ طبری ترجمه ٔ بلعمی نسخه ٔ خطی مؤلف ورق 225). رجوع به هامرز شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی حانی حانی . (اِخ ) شهریست به دیاربکر. در آنجا معدن آهن هست که به دیگر شهرها برند، ابوصالح عبدالصمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عباس حنوی وابوالفرج ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود