هانی
نویسه گردانی:
HANY
هانی . (اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حجر الکندی . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
هانی . (اِخ ) ابن مالک الهمدانی ، مکنی به ابومالک . صحابی است .ابن حبان گفته است که وی در یمن به خدمت پیغمبر رسیدو اسلام آورد. البخاری ...
هانی . (اِخ ) المخزومی ، مکنی به ابومخزوم . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
هانی . (اِخ ) ابن مسعودبن ارسلان بن مالک اللخمی ، ملقب به غضنفر ابوالاهوال . از امرای بنی لخم بود که به سال 216 هَ . ق . بعد از پدرش مسعود...
هانی . (اِخ ) ابن مسعودبن عمرو الشیبانی . از روسا و پهلوانان عرب جاهلیت و فرمانده سپاه عرب در جنگ ذی قار بود. این جنگ بین سپاه کسری پادشا...
هانی ٔ. [ ن ِءْ ] (ع ص ) نوکر. خادم . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
هانی . (اِخ ) ابن نیاراالانصاری ، مکنی به ابوبردة. صحابی است . جابربن عبداﷲ و پسرش عبدالرحمان بن جابر و نصربن یسار و کعب بن عمیربن عقبةبن ن...
هانی . (اِخ ) ابن هانی . یکی از ولات طبرستان که پس از سلیمان بن منصور، به فرمان هارون الرشید ولایت آن سامان یافت . وی مردی مصلح و عادل ب...
هانی . (اِخ ) ابن یزیدبن نهیک المذحجی یا النخعی ، مکنی به ابوشریح ، صحابی است . احمد و بخاری در علم ادب از وی اخراج حدیث کردند و ابوداود و...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
هانی بی. این واژه انگلیسی می باشد («honey bee») و معنی «زنبور عسل» را دارا است.