گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هانی نویسه گردانی: HANY هانی . (اِخ )ابن حبیب الداری . صحابی است . الرشاطی گفته است : اولین بار که هانی نزد پیغمبر آمد قبایی مزین به طلا به رسول اﷲ اهداء کرد و پیغمبر آن را به عباس بخشید و عباس جامه را به مردی یهودی به هشت هزار ۞ فروخت . (از الاصابة فی تمییز الصحابة). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی هانی هانی . (اِخ ) ابن مالک الهمدانی ، مکنی به ابومالک . صحابی است .ابن حبان گفته است که وی در یمن به خدمت پیغمبر رسیدو اسلام آورد. البخاری ... هانی هانی . (اِخ ) المخزومی ، مکنی به ابومخزوم . صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة). هانی هانی . (اِخ ) ابن مسعودبن ارسلان بن مالک اللخمی ، ملقب به غضنفر ابوالاهوال . از امرای بنی لخم بود که به سال 216 هَ . ق . بعد از پدرش مسعود... هانی هانی . (اِخ ) ابن مسعودبن عمرو الشیبانی . از روسا و پهلوانان عرب جاهلیت و فرمانده سپاه عرب در جنگ ذی قار بود. این جنگ بین سپاه کسری پادشا... هانی هانی ٔ. [ ن ِءْ ] (ع ص ) نوکر. خادم . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). هانی هانی . (اِخ ) ابن نیاراالانصاری ، مکنی به ابوبردة. صحابی است . جابربن عبداﷲ و پسرش عبدالرحمان بن جابر و نصربن یسار و کعب بن عمیربن عقبةبن ن... هانی هانی . (اِخ ) ابن هانی . یکی از ولات طبرستان که پس از سلیمان بن منصور، به فرمان هارون الرشید ولایت آن سامان یافت . وی مردی مصلح و عادل ب... هانی هانی . (اِخ ) ابن یزیدبن نهیک المذحجی یا النخعی ، مکنی به ابوشریح ، صحابی است . احمد و بخاری در علم ادب از وی اخراج حدیث کردند و ابوداود و... هانی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. هانی بی هانی بی. این واژه انگلیسی می باشد («honey bee») و معنی «زنبور عسل» را دارا است. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود