اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هرب

نویسه گردانی: HRB
هرب . [ هَُ ] (ع اِ) پیه تنک بالای شکنبه و روده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). چادر پیه . (یادداشت به خط مؤلف ). ثرب . رجوع به چادر پیه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۸ ثانیه
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی حرب ثقفی .برخی نام پدرش را هلال یاد کرده اند. تابعی است . عبدان وی را یاد کرده است . (الاصابه قسم چهارم ج 2 ...
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن امیه . جد اعلای بنی امیه و پدر ابوسفیان است . ابوالعاص که جد عثمان و مروان بوده برادر همین حرب است . (تاریخ گزیده ...
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن جنادب . فتح دمشق در عهد عمر دریافت و اقطاعی (تیولی ) در آنجا بدست آورد. (الاصابه قسم سوم ج 2 ص 60).
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حارث محاربی . ربیعبن زیاد از وی روایت دارد. بخاری درتاریخ او را یاد کرده . (الاصابه قسم اول ج 1 ص 334).
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن خالد. محدث است . (منتهی الارب ).
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ریطةبن عمر. با گروهی از طائفه ٔ خود بنزد پیغمبر (ص ) آمد، و در میان جحفة و مدینه او را ملاقات کرد، پس گروهی از ایشان ...
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن زهیر. محدث است . (منتهی الارب ).
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن سلم بن زیادبن ابیه . آنکس است که نهر حریب بدو منسوب است .
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن شریح . محدث است . (منتهی الارب ).
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن صبیح ، صاحب الاعمیة. محدث است . (منتهی الارب ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.