هش
نویسه گردانی:
HŠ
هش . [ هََ ش ش ] (ع مص ) برگ از درخت ریزانیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ).به عصا زدن برگ درخت را تا فروافتد. (منتهی الارب ). برگ ریزانیدن برای گوسپند. (از مصادراللغة زوزنی ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حش طلحة. [ ح َش ْ ش ِ طَ ح َ ] (اِخ ) موضعی است بیرون مدینة. (معجم البلدان ).
حش کوکب . [ح َش ْ ش ِ ک َ ک َ ] (اِخ ) موضعی است در بیرون مدینة به جانب بقیع، و عثمان آنجا را بخرید و بر قبرستان بقیع بیفزود، و کوکب نام مردی...