همدان
نویسه گردانی:
HMDʼN
همدان . [ هََ ] (اِخ ) حی چهارم کهلان و ایشان فرزندان همدان بن مالک بن ... کهلان اند که جای آنها در مشرق یمن بوده است و همدانیان از پیروان علی بن ابی طالب و شیعه بودند. (ترجمه به اختصار از صبح الاعشی ج 1 ص 328).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
همدان . [ هََ م َ ] (اِخ ) یکی از پنج ناحیه ٔ پهله است . (ابن الندیم ). راجع به همدان لازم است گفته شود: اول دفعه ای که اسم این محل در ک...
همدان .[ هََ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش خداآفرین شهرستان تبریز که 178 تن سکنه دارد. آب آن از رود ارس و محصول عمده اش غله است . (از فرهن...
همدان . [ هََ ] (اِخ ) دهی از بخش شهربابک شهرستان یزد که 137 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیائی ا...
همدان گشسب . [ هََ گ ُ ش َ ] (اِخ ) از سران سپاه بهرام چوبینه در جنگ با ساوه شاه خاقان ترکستان : به پیش اندرون بود همدان گشسب که در نی زد...
جامع همدان . [ م ِ ع ِ هََ م ِ ] (اِخ ) مسجدی است که در وسط شهر واقع شده و معروف به جامع عتیق همدان است . بانی آن البالوخان زنگنه است ولی ...
فاضل همدان . [ ض ِ ل ِ هََ م َ ] (اِخ ) رجوع به بدیعالزمان همدانی شود.
قاضی همدان . [ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) قاسم بن حکیم بن کثیر. رجوع به قاسم عرنی شود.
اعشی همدان . [ اَ شا هََ ] (اِخ ) از شعرای عرب موسوم به عبدالرحمان عبداﷲبن حارث همدانی است . رجوع به این کلمه و عقدالفرید ج 2 ص 13 و ج 3...
حمدان . [ ح َ ] (اِ) آلت تناسلی مرد : بجنبانم علم چندان در آن دو گنبد سیمین که سیماب از سر حمدان فروریزمش در سوله .عسجدی .آن که ز حمدان خو...
حمدان . [ ح َ ] (اِخ ) (آل ...) نام دولتی است که در زمان خلافت عباسیان در جزیره و سوریه فرمانروائی داشته و ابوالهیجا عبداﷲبن حمدان مؤسس ...