هیمان
نویسه گردانی:
HYMAN
هیمان .[ هََ ی َ ] (ع مص ) دوست داشتن زن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عاشق گردیدن و سرگشته و شیفته شدن از عشق و رفتن بر غیر اراده و مراد. (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || هامت الناقة هَیَماناً؛ ذهبت علی وجهه [ وجهها ] لرعی . (اقرب الموارد). || (اِمص ) سرگشتگی و حیرانی . (غیاث اللغات از سراج و منتخب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
هیمان . [ هََ ] (ع ص ) تشنه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). عطشان . (اقرب الموارد). || شیفته و سرگشته . (منتهی الارب ). محب شدیدالوجد. (اقرب...