یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن ادریس بن علی بن حمود، مکنی به ابوزکریا و ملقب به القائم ، از خلفای دولت حمودیه در اندلس بود. پس از مرگ پدر به سال 431 هَ . ق . بدو بیعت کردند ولی مردی سست رای بود. پسر عمش حسن بن یحیی بر او شورید و از خلافت برانداخت . وی به سال 434 هَ . ق . در مالقة درگذشت یا به دست حسن بن یحیی کشته شد. (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل بن یونس معروف به جلیل از فضلا و گویندگان موصل بود. سراج الملوک و منهاج السلوک از اوست ، اما پیش ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالحمیدبن عبدالرحمان حمانی کوفی ، مکنی به ابوزکریا، نخستین کسی است که در کوفه مسند تألیف کرد. اواز حافظ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن احمد مدنی معروف به جامی ، ادیب و گوینده ٔ کثیرالشعرو از مردم مدینه بود. تولد یحیی به سال 1148 ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن بقی اندلسی قرطبی ، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن بقی ، از شاعران نامدارقرطبة و در موشحات نغز و...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن عبدالمنعم ، مکنی به ابوزکریا، در اصل صقلی ولی پدرش ایرانی و خودش متولد دمشق بود و در آنجا درگ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمد عقیلی زرمانی عجیسی از نحویان و فقهای مذهب مالکی بود. در میان قبیله ٔ بربر در مغرب به سال...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان جعفری طیاری بغدادی معروف به ابن النور و ابن الحکیم از استادان موسیقی و خط و حدیث و ادب و شعر ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالعظیم بن یحیی بن محمد، مکنی به ابوالحسین و معروف به جزار و ملقب به جمال الدین ، شاعر خوش طبع مصری بود. ب...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداللطیف قزوینی ، ملقب به علاءالدین ، از مؤلفان و مورخان دوره صفوی بود. او راست : 1- لُب ّالتواریخ . 2- شرح ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حریش ، مکنی به ابوعبداﷲ، شیخ و محدث و ثقة بود و به سال 295 یا 296 هَ . ق . درگذشت . از احمدبن مقدام ...