یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسن بن حسین بن محمدبن بطریق اسدی حلی ، مکنی به ابوالحسین و معروف به ابن البطریق ، از محققان و دانشمندان و فقهای شیعه و از مردم حله ٔ عراق بود. تولد و مرگ او به سالهای 524 و 600 هَ . ق . بود. (از اعلام زرکلی ). و رجوع به ماده ٔ ابن بطریق (ابوالحسن ...) شود.
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
یحیی آباد. [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 20 هزارگزی خاور نیشابور. سکنه ٔ آن 335 تن و راه ...
رئیس یحیی . [ رَ ی َ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه ٔ بخش کنگاش شهرستان بوشهر. و سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود ...
قاضی یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از علوم ظاهری بهره مند و اشعارش دلپسند و برادرزاده ٔ قاضی عبداﷲ است . مدتی در هندوستان در خدمت پادشاه به من...
غلام یحیی . [ غ ُ ی َ یا ] (اِخ ) ابن نجم الدین بحاری . او راست : لواء الهدی فی اللیل والدجی ، و آن حاشیه ای است بر شرح محمد زاهدهروی بر «ال...
یحیی حکیم . [ ی َح ْ یا ح َ ] (اِخ ) از منجمان بود و از آثار اوست : 1- تقویم السنة الشمسیة، که آغاز آن از دو ساعت وهشت دقیقه پس از غروب شب ...
یحیی سیبک . [ ی َح ْ یا ب َ ] (اِخ ) از شعرا و فضلای ملک خراسان است و در بسیاری از علوم و فنون ماهر بوده ، کتاب «شبستان خیال » و «حسن دل » ...
یحیی صوفی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن جعفربن علی کذاب ، از سادات حسینیه ٔ قم است . صاحب تاریخ قم آرد: پسران جعفربن علی الکذاب از بریهه می...
یحیی لاری . [ ی َح ْیا ] (اِخ ) از گویندگان لار بود. بیت زیر از اوست :بهرتو می کشندم و آهی نمی کنی ای سنگدل چه آه نگاهی نمی کنی . (از صبح گ...
یحیی نحوی . [ ی َح ْ یا ن َح ْ وی ] (اِخ ) ۞ اسکندرانی . تلمیذ ساواری و اسقف یکی از کنائس مصر بود به مذهب نصارای یعقوبیه . سپس از قول به ...
یحیی دیلمی . [ ی َح ْ یا دَ ل َ ] (اِخ ) او را کتابی بوده است در رد بر فلاسفه و گویند تهافت الفلاسفه ٔ امام غزالی انتحال یا اقتباس از این کت...