یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن صولات بن ورساک بن ضری بن رفیک بن مادغش بن بربر که «جانا» یا «شانا» معروف به زَناتَه دومین قبیله بربرهای عرب از نسل وی باشند. نسب او را به اختلاف آورده اند. رجوع به ج 2 ص 362 صبح الاعشی شود.
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
هلال بن یحیی . [ هَِل ِ ن ِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از فقهای حنفی و اهل بصره بود. او را در شروط و احکام وقف کتابی است . درگذشت او را به سال 245 ...
یحیی المستعفی . [ ی َح ْ یَل ْ م ُ ت َ ] (اِخ ) یحیی بن محمد (ناصر)بن یعقوب از پادشاهان موحدین . رجوع به یحیی (ابن محمد...) و قاموس الاعلام ت...
ربیعةبن یحیی . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن معاویة، معروف به اعشی تَغْلِب از بنی تغلب . شاعری بود که در دوران خلافت امویان شهرت ...
جنسیت: مرد نام پدر: میرمحمدجعفر شیرازی تولد و وفات: ( ... - ۱۰۶۴) قمری محل تولد: ایران - اصفهان - کاشان شهرت علمی و فرهنگی: شاعر اصلش از شیراز است. در...
یحیی ابراهیم . [ ی َح ْ یا اِ ] (اِخ ) یا یحیی ابراهیم پاشا، از رجال حکومت مصر بود. به سال 1287 هَ . ق . در بهبشین از دیه های بنی یوسف به د...
یحیی نیشابوری . [ ی َح ْ یا ن َ / ن ِ ] (اِخ ) محیی الدین یحیی بن محمدبن یحیی ... از شعرا و فضلای فصاحت بیان بود ووفاتش به سال 850 هَ . ق . ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چال یحیی آباد. [ ل ِ ی َ یا ] (اِخ ) صاحب مرآت البلدان نویسد: «دهکده ای است قدیم النسق در طارم ... که در سطح دره واقع شده و اطرافش کوه ا...
یحیی لاهیجانی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ )از فضلا و شعرا و علمای زمان خود بود و مدتی در کاشان و چندی در دهلی با منصب منادمت و کتابداری سلاطین توق...
امام زاده یحیی . [ اِ دَ / دِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از بناهای دوره ٔ قاجاریه در شهر طهران است . (یادداشت مؤلف ).