یزید
نویسه گردانی:
YZYD
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی سفیان قرشی اموی ، مکنی به ابوخالد، از صحابه بود چون بهترین فرد سفیانیان بود به یزیدالخیر معروف گردید. از مادر از معاویه جدا بود و مادرش ام الحکم زینب بنت نوفل از بنی کنانه بود. روز فتح مکه اسلام آورد و در غزوه ٔ حنین شرکت کرد. در عهد خلافت ابوبکر با عمروبن عاص و خالدبن ولید ودیگران در جنگ با رومیان و شکست دادن بدانها شرکت داشت . در عهد خلیفه ٔ ثانی نیز چندبار به فرماندهی سپاه اسلام منصوب شد و به سال 19 هَ . ق . به مرض طاعون درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ج 6). او برادر معاویه ٔ خلیفه بود و به سال 18 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ). و رجوع به تاریخ الخلفا ص 66 و 100 و 131 و مجمل التواریخ والقصص ص 297 و البیان و التبیین ج 1 ص 63 و 64 و فیه مافیه ص 317 و تاریخ اسلام ص 123 و 129 شود.
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) مهلبی . رجوع به یزید (ابن محمدبن مهلب ...) شود.
من یزید. [ م َی َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ استفهامی ) ۞ مخفف «هل من یزید»؛ یعنی آیا کسی هست که زیاده کند. (آنندراج ). || (اِ مرکب ) نوعی از ...
رجاهل یزید. [ رَ هَِ ی َ ] (اِخ ) ابن معقل . مقتول بدست حرّبن یزید ریاحی در کربلا. رجوع به حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 215 شود.
یزید اهوازی . [ ی َ دِ اَهَْ ] (اِخ ) مؤسس فرقه ٔ یزیدیه . رجوع به یزید (ابن انیسة) شود.
غایط بنی یزید. [ ی ِ ب َ ی َ ] (اِخ ) یک نخل و یک باغی است در یمامه . جایگاهی است ازبرای بنی نمیر و در آنجا نخل است . (معجم البلدان ).
ابراهیم بن یزید.[ اِ م ِ ن ِ ی َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم نخعی شود.
ربیعةبن یزید سلمی . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ی َ دِ س َ ] (اِخ ) بنابه نوشته ٔ بخاری و ابن حیان و جز آنان از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بود و ابن عبدالبر ...
بنیانگذار سلسله شروانشاهان یا حکام شروان، یزید بن مزید شیبانی والی آذربایجان و ارمنستان بود که در جنگ با طوایف خزر در این نواحی کسب شهرت کرد و ولایت ش...