یزید
نویسه گردانی:
YZYD
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن قیس بن تمام بن حاجب الارحبی ، از بنی صعب بن دومان از همدان ، معروف به ارحبی از امرا و خطبا و فصحا و شجاعان معروف بود. محضر حضرت رسول (ص ) را درک کرد و در کوفه ساکن شد. به حضرت علی (ع ) پیوست و در جنگها با او بود و از طرف آن حضرت والی اصفهان و ری و همدان شد. در جریان حکمیت صفین جزء نمایندگان حضرت علی بود. و مردم را به جنگ صفین بر ضد معاویه تشویق می کرد و خود در همان جنگ کشته شد (سال 37 هَ . ق .). (از اعلام زرکلی ). و رجوع به تاریخ الخلفا ص 51 و ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 343 و عقدالفرید ج 3 ص 347 و مجمل التواریخ والقصص 277 شود.
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن مهلب بن ابی صفره ازدی ، مکنی به ابوخالد، برادر زن حجاج و پسر مهلب والی حجاج در خراسان بود. پس از مرگ پدر به جای ...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن میسرة، مکنی به ابی یوسف ، محدث است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ماده ٔ ابویوسف (یزید...) و تاریخ بیهق ص 201 شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن نعمان حمیری ، معروف و ملقب به ذوالکلاع الاکبر، از پادشاهان دوران جاهلی یمن بود. بتی که در قرآن کریم به نام «ن...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ولیدبن عبدالملک ،ملقب به ناقص ، دوازدهمین از خلفای بنی امیه . (یادداشت مؤلف ). او کنیه ٔ ابوخالد داشت و از خلفای دو...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن هارون بن زاذان بن ثابت سلمی وسطی ، مکنی به ابوخالد، در حدیث از حافظان ثقه و در علوم دین استاد و محیط، و در هوشیار...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن هبیرةبن مثنی فرازی ، مکنی به ابوخالد، از رجال نامی مروان حمار آخرین خلیفه ٔ اموی بود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 6...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن یزیدالاودی . در عهد عمربن عبدالعزیز والی اصفهان شد. او برادر ادریس الاودی است ، که عبداﷲبن جعفربن فارس در کتاب خود...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) نهری است در دمشق . این نهر را از نهر بروایجی که در دامنه ٔ کوهی واقع شده در طرف ثورا جدا ساخته اند و منسوب است به یزید...
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) بجلی . رجوع به یزیدبن اسدبن کرز... شود.
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) بریدی شامی ، یکی از قراء بود و او را قرائتی است . (ابن الندیم ).