یع
نویسه گردانی:
Yʽ
یع. [ ی َ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان زجر کنند تا از گرفتن چیزی بازماند، مثل کخ در فارسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کلمه ای است که بدان کودکان را از ناپاکی و چرکینی منع می کنند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
مَلَط، یا میلت، شهر مشهور ایونیای باستان، در غرب آناتولی بر ساحل دریای اژه است. ویراانههای آن در استان آیدین ترکیهٔ امروزی باقی است.
محتویات [نما...
همان زیبا در گویش خراسانی به معنی زیبا و قشنگ می باشد .
(سنسکریت: جها jahâ) چه کارها، چه سختی ها؛ واژه ای که برای بیان شگفتی به کار می رود. مانند چه ها که نکرد. چه ها که نکشیدم. حافظ: سحر بلبل حکایت با صبا ...
پیش وندی که بر سر اسم در می آید شاید همان پایدار است و از مراتب نظامی بوده است. رایج در منطقه سیستان.
مانند پادر همایون
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
در زبانشناسی، سرگروه (به انگلیسی: head) یا هسته (به انگلیسی: nucleus) برای یک گروه (عبارت)، واژهای است که تعیین کننده ی رده نحوی آن گروه است. برای م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.