۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: پاتراک pâtrâk (پاتر از سنسکریت: pâtra: تألیف + پسوند فاعلی «آک») **** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پاتراک pātrāk (پاترا از سنسکریت: pātra: تألیف + پسوند پهلوی «آک») ***فانکو آدینات 09163657861
مؤلف . [ م ُءْ ل ِ ] (ع ص ) آنکه مصاحبت میکند و سبب می شود آمیزش و دوستی و رفاقت را. || آنکه انس و الفت می گیرد. || آنکه هزار را کامل ...
مؤلف . [ م ُ ءَل ْ ل ِ ] (ع ص ) کامل کننده ٔ عدد هزار. (منتهی الارب ). آنکه عدد هزار را کامل می کند. (ناظم الاطباء). || جمعکننده . (منتهی الار...
مؤلف . [ م ُ ءَل ْ ل َ ] (ع ص ) سازواری داده شده . (منتهی الارب ). سازواری داده شده و تألیف کرده شده و الفت داده شده و همخوکرده شده . (ناظم ال...
مؤلف اللعاب . [ م ُ ءَل ْ ل ِ فُل ْ ل ُ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح پزشکی ) گوشت خرد در بن زبان . مولداللعاب . رجوع به همین ترکیب ذیل مولد شود: ا...