اجازه ویرایش برای همه اعضا

آماره

نویسه گردانی: ʼAMARH
یا استاتیستیک (statistic) در علم آمار به معنی خصوصیاتی است که از مطالعه واحد نمونه بدست آمده است. در مقابل پارامتر وجود دارد که خصوصیاتی را نشان میدهد که از مطالعه کل جمعیت آماری بدست آمده است. معمولا آماره را با حروف بزرگ لاتین و پارامتر را با حروف کوچک یونانی نشان میدهند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
آماره . [ رَ / رِ ] (اِ) آمار.
آماره گیر. [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) آمارگیر. نویسنده . مُحاسب . مستوفی .
اماره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) شماره و حساب . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ سروری ). اَمار.اوار. آماره . اواره . (شرفنامه ٔ منیری ) : اگر خواهی ...
امارة. [ اَ رَ ] (ع مص ) امیر شدن . (مصادر زوزنی ). ولایت و فرمانفرمایی . حاکم و فرمانروا شدن بر قومی . (از منتهی الارب ). اِمارة. رجوع به اِما...
امارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) امیر شدن . (اقرب الموارد). ولایت و فرمانفرمایی . بفتح اول نیز آمده .(از منتهی الارب ). || روان کردن خون بر زمین . ...
امارة. [ اَم ْ ما رَ ] (ع ص ) مؤنث اَمّار. بسیار فرماینده . بسیار امرکننده . کثیرالامر. (اقرب الموارد). برانگیزاننده به بدی . (فرهنگ فارسی معی...
عمارة. [ ع َ رَ ] (ع مص ) آباد کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عمارت . رجوع به عمارت و عِمارة شود. || پرستیدن . (منتهی الارب ) (از نا...
عمارة. [ ع ِ رَ ] (ع مص ) آباد داشتن و آباد کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مأهول و مسکون گرداندن . (از لسان العرب ) (از تاج العروس...
عمارة. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) مزد آباد کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اجرت آباد ساختن . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (ا...
عمارة. [ ] (ع اِمص ) نگاهبانی مسجدالحرام . یکی از مصالح و مؤسساتی بود که قبیله ٔ قریش برای اداره ٔ کعبه قرار داده بودند و منظور آن بود که...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.