روی در. [ دَ ] (اِخ ) نام  یکی  از دهستانهای  ششگانه  بخش  بستک  شهرستان  لار. حدود از شمال  به دهستان  درزوسایبان ، از شمال  خاوری  به  شهرستان  سیرج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        روی در. [ دَ ] (اِخ ) ده  مرکز دهستان  روی در بخش  بستک  شهرستان  لار. سکنه ٔ آن  1116 تن  و آب  آن  از چشمه  و محصول  عمده ٔ آنجا غلات  و خرما است . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        روی  در روی . [ دَ ] (ق  مرکب ) روبرو. مقابل . (فرهنگ  فارسی  معین ). رجوع  به  روبرو شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        روی  در دیوار. [ دَ دی  ] (اِ مرکب ) غیبت  و رحلت . (ناظم  الاطباء) (از استنگاس ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ورودvorud معنی ۱. به جایی درآمدن؛ داخل شدن. ۲. شروع شدن. ۳. [قدیمی] به آبشخور وارد شدن. مترادف دخول، رسید، مدخل، وصول برابر پارسی اندررفت، راهیابی، در...