اجازه ویرایش برای همه اعضا

مصطفی

نویسه گردانی: MṢṬFY
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مصطفی عبدالرازق . [ م ُ طَ فا ع َ دُرْ را زِ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمد عبدالرازق (1302 - 1366 هَ . ق .). از محققان در فقه و ادب بود به وزارت ا...
قبلان مصطفی پاشا. [ ق َ ب َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) مرزفونی . وی در روزگار سلطان محمد چهارم (1678-1278 م .) متولی منصب استانداری ولایات گردید. (ذیل...
لفکه لی مصطفی پاشا. [ ل ُ ک َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) رجوع به مصطفی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
ابوبکربن مصطفی پاشا. [ اَ بو ب َ رِ ن ِ م ُ طَ فا ] (اِخ ) خوشنویسی ترک در خدمت بابعالی . در سال 1181 هَ . ق . درگذشته است .
مستفی ٔ. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استفاءة. بازگردنده و بازگشته . (از اقرب الموارد). رجوع به استفاءة شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
قربانعلی
۱۳۹۶/۰۲/۰۱
0
0

سلام علی من التبع الهدی. به نظر من ( م ط فا ) به عنوان حروف اصلی غلط است. بلکه بر وزن مفتعل و حروف اصلی آن (ص ف ی) به معنی تصفیه و پاک شده می باشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.