اجازه ویرایش برای همه اعضا

صبه

نویسه گردانی: ṢBH
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
خنده ٔ صبح . [ خ َ دَ / دِ ی ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه ٔ از طلوع صبح . (آنندراج ). کنایه از طلوع آفتاب . (انجمن آرای ناصری ) : خنده ...
صبح اولین . [ ص ُ ح ِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح کاذب . صبح نخست . صبح اول . رجوع به صبح اول شود.
صبح البزوی . [ ] (اِخ ) قطعه ای از رشته ٔ جبل شراه که امتداد آن از جزیرةالعرب است و متصل بشام و مصر باشد. (نخبة الدهر دمشقی ص 22).
صبح آخرین . [ ص ُ ح ِ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح دوم . بام دوم . صبح صادق : بر خلاف صدق هرگز در هوایت دم که زدکاولش آن دم چو صبح ...
خاتون صبح . [ ن ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است : بر سر بیرق بلاف پرچم گوید منم طره ٔ خاتون صبح بر تُتق روزگار.عماد عزیز...
چاشنی صبح . [ ی ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از سپیده ٔ صبح . (آنندراج ). روشنی صبح . (ناظم الاطباء). صبح صادق . (مجموعه ٔ مترادفات ص...
تباشیر صبح . [ ت َ رِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اول آن . (قطر المحیط). اول روشنائی بامداد.(دهار). کنایه از سفیدی اول صبح باشد. (برهان ). ...
اجبال صبح . [ اِ ل ُ ص ُ ] (اِخ ) موضعی در زمین جناب ، بنی حصن بن حذیفة و هَرم بن قطبة را و صبح مردی بوداز عاد که بدان سرزمین نزول کرد. (مع...
صبح پیشانی . [ ص ُ ] (ص مرکب ) سپیدپیشانی و کنایه از سپیدچهره است : جهان سیاه کنی بر عدوی چوگان شبه بدان تکاور شبرنگ صبح پیشانی .امیرمعزی .
صبح دومین .[ ص ُ ح ِ دُ وُ / دُوْ وُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح دوم . صبح راست . صبح صادق . رجوع به صبح دوم شود.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۱ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.