سودابه
نویسه گردانی:
SWDʼBH
(= سوداوه)
1- (در پهلوی) به معنی دارندۀ آب روشنی بخش. در ریشه یابی این نام سخن بسیار گفته شده است، ولی به گونه های سوداوه یا در پهلوی سوتاپک و سوتاپیه آمده است و به معنی «دارنده ی آب روشنی بخش» است. مهرداد بهار می نویسد: "شاید معنی سودابه آب افزونی بخش یا آب روشن باشد." (بهار،1380،ص 54)؛
2- نامی دخترانه، زن دخترزا، سودده؛
3- (اَعلام) (در شاهنامه) دختر شاه هاماوران و زن کیکاوس شاه ایران است که به زیبایی مشهور و اعراب او را شعرای یمانی می گفتند و آن را سوداوه نیز گفته اند. (آنندراج ) (انجمن آرا). چون سیاوش عشق او را نپذیرفت، بر او بهتان زد و موجب آوارگی و کشته شدن وی شد. در نتیجه به کین خواهی سیاوش، به دست رستم کشته شد.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
سودابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام دختر پادشاه هاماوران است که زن کیکاوس باشد. (برهان ). نام دختر پادشاه هاماوران بوده که بحسن مشهور و اعر...
این واژه در سنسکریت: sutapa؛ (su-ta-pa) (انجام دهنده ی کارهای سخت، نوشنده ی شیره ی گیاه سمه soma)، su-tapas)، sutapas) (خورشید، آفتاب) و در پهلوی: سوت...