سلیس . [ س َ ] (معرب ، اِ) لاتینی «سیلیس ، سیلیسیوم » ۞ . سیلیس ۞ . دزی «سلیس » را با تردیدی نقل و آنرا (نام گیاهی ) ترجمه کرده و نوعی از (...
این واژه در فرهنگ های عربی نیست و از برساخته های ایرانیان از مصدر سَلُسَ و سَلِسَ به معنی رام و سر به راه بودن است. سلس له بحقه (حقش را به آسانی به او...
ثلیث . [ ث ُل ْ ل َ ] (اِخ ) محلی است برراه طی بطرف شام . (مراصد الاطلاع ).
ثلیث . [ ث َ ] (ع اِ) سه یک . این وزن در اعداد دیگر هست چون نصیف و سبیع و ثمین ، و ابوزید خمیس و ثلیث را منکر شده است .