اجازه ویرایش برای همه اعضا

زهرا

نویسه گردانی: ZHRʼ
پاک - روشن - زیبا

واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زهرا. [ زَ ] (اِ) زَهْره و دلیری . (ناظم الاطباء). و رجوع به زَهره شود.
زهرا. [ زَ ] (از ع ، ص ) زهراء. (فرهنگ فارسی معین ). از «زهراء» تازی ۞ بمعنی درخشان . روشن . درخشنده روی . و در اشعار فارسی این کلمه اغلب صفت...
زهرا. [ زَ ] (اِخ ) نام بلوکی است به قزوین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دهستان بخش بوئین شهرستان قزوین ... (دائرة المعارف فارسی ). رجوع به...
زهرا. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مغان است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 109 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زهراء. [ زَ ] (ع ص ، اِ) گاو ماده ٔ دشتی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زن درخشان روی . (منتهی الارب ) (آنند...
زهراء. [ زَ ] (اِخ ) زهرا. لقب حضرت فاطمه رضی اﷲ عنها لکرمها و صفائها. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).فاطمة الزهراء، زوجه ٔ امام علی . (از اق...
زهراء. [ زَ ] (اِخ ) شهری است به مغرب ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شهری در اندلس که عبدالرحمن سوم و جانشینان وی آنرا بنا کردند و آن در ...
دل زهرا. [ دِ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ایذه ، شهرستان اهواز، با 105 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.