مائده
نویسه گردانی:
MAʼDH
سفره غذای بهشتی ، سفره طعام بهشتی که به درخواست حواریون حضرت عیسی از بهشت بر آنها نازل شد
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مائده نه . [ ءِ دَ / دِ ن ِه ْ ] (نف مرکب ) مائده سالار است که سفره چی باشد. (برهان ) (از آنندراج ).مائده افکن . و رجوع به مائده سالار و مائده ا...
مائده آرا. [ ءِ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آرایش دهنده ٔ خوان . آنچه سفره را زینت بخشد : خوان غم را پر طاوس مگس ران بچه کاربند آن مائده آرای بطر ...
مائده افکن . [ ءِ دَ / دِ اَ ک َ ] (نف مرکب ) که سفره رابگستراند. که خوان را پهن کند. سفره نه : فقر است پیر مائده افکن که نفس رابر آستان پ...
مائده سالار. [ ءِ دَ / دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) سفره چی را گویند و در هندوستان چاشنی گیر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). سفره چی و چاشنی گیر. مائده ن...
خلال مائده . [ خ ِ / خ َ ل ِ ءِ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رشته ٔ میده که بشیر و شکر خورند بهندی سوئیان گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ...
مائدههای زمینی (به فرانسوی: Les nourritures terrestres) شاهکار آندره ژید نویسندهٔ بزرگ فرانسه است که نخستین بار در ۱۸۹۷ در پاریس منتشر شد. موضوع مائد...
مائدة. [ ءِ دَ ] (ع اِ) (از «م ی د») خوانی که بر وی طعام باشد. ج ، مائدات و موائد. (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوان آراسته . (ترجمان الق...