۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        انذار. [ اِ ] (ع  مص ) آگاه  ساختن  و ترسانیدن . (از منتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء). نَذر. نُذر. نُذُر. نذیر. (منتهی  الارب )  ۞. آگاه  ساختن  و تر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        انزار. [ اِ ] (ع  مص ) کم  گردانیدن . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب  الموارد).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        انزار. [   ] (اِخ ) نام  جایی  است  در ترکستان  در نزدیکی رود سیحون . (از حبیب السیر چ  سنگی  ج 2 ص  10 و 141).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        انضار. [ اِ ] (ع  مص ) تازه روی  گردانیدن . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب  الموارد). تازه روی  کردن . (تاج  المصادر بیهقی ).  ||...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        انظار. [ اِ ](ع  مص ) گوش  دادن . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء). گوش  داشتن . (آنندراج ). اصغاء. (یادداشت  مؤلف ).  ||  در پس  انداختن  و زمان  داد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        انظار. [ اَ ] (ع  اِ) ج ِ نظر. (فرهنگ  فارسی  معین ). نظرها. دیدها. (آنندراج ). نگاهها.نظرها. نگریستنها.  ||  دیده ها. (ناظم  الاطباء). دیده ها. دیدگا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: تیان (لری) چشمان، چشمها، دیدگان (دری)***فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: تیان سروا tyāne-sarvā (لری - سنسکریت)***فانکو آدینات 09163657861