اجازه ویرایش برای همه اعضا

سیس

نویسه گردانی: SYS
ثمر درخت خرما که بدلیل بارور نشدن هسته ندارد
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سیس . (هزوارش ، اِ) اسب جلد و تند وتیز باشد. (برهان ) (جهانگیری ). قیاس کنید با «سیسو» ۞ (اسب ) در زبان اکدی و آشوری که در آرامی «سوسیا» ۞ ش...
سیس . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ شهرستان شبستر شهرستان تبریز. از 12 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته جمعیت آن در حدود 10833 تن اس...
سیس . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان سیس بخش شبستر شهرستان تبریز. دارای 3269 تن سکنه . آب آن ازچشمه . محصول آنجا غلات ، جو و حبوبات . شغل اهالی ز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سیس دانس.
صیص . (ع اِ) خرمای بلایه که دانه ٔ وی سخت نشود. (منتهی الارب ). شیص . تمر لایشتد نواه . (اقرب الموارد). || پوست تخم حنظل است که در آن ...
صیص . [ ص َ ی َ ](ع مص ) خرمای بلایه آوردن خرمابن . (اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.