اجازه ویرایش برای همه اعضا

جؤن

نویسه گردانی: JN
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
جین . (اِ) بر وزن کین ، صفات زشت را گویند وصوفیه تعبیر از آن بنفس کنند. (برهان ) (آنندراج ).
یک جین از چیزی به معنی شش عدد از آن است دو جین به معنی دوازده عدد است که معادل انگلیسی آن dozen میباشد. بعضی یک جین را همان دوازده عدد میدانند.
حسن جون . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران در 4هزارگزی شمال طالقان . کوهستانی و سردسیر است . 401 تن سکنه ...
غله جین .[ غ َ ل َ / ل ِ ] (ص ) در لهجه ٔ طبری به معنی ابلق . رجوع به ابلق و واژه نامه ٔ طبری چ دکتر صادق کیا شود.
گنه جین . [ گ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان که در 18 هزارگزی باختر قصبه بهار و 2 هزارگزی شمال شوس...
گنه جین . [ گ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان که در 6 هزارگزی جنوب قصبه ٔ کبودرآهنگ و 10 هزارگزی شم...
تله جین . [ ت َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاقازان است که در بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع است و 356 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
جون دارو. (اِ مرکب ) معجونی است که هندوان ساخته اند و آن معجون سلاحه است . و این جون دارو در جذام بکار است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع ب...
جین کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل . سکنه ٔ آن 91 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و شغل ا...
شیره جین . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سراب . سکنه ٔ آن 1913تن . آب از قنات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.