سوما
نویسه گردانی:
SWMA
soma. سوما. بینایی، باصره، بینایی چشم، نور، روشنایی، افق، سو سو زدن روشنایی، گیاهی مقدس بود که آریایی ها به آن اعتقاد داشتند .
طبق مصوبه 79/2179/1 ش،ث، برای نامگذاری دختران موافقت گردیده است ( ابرا، هه،سبحـ ، ثبت...)
از کتاب فرهنگ نامها و شخصیتها ( نامهای کردی، اسلامی، اوستایی، باستانی) تالیف : سید شهاب خضری
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رابن سوما. [ ب َ ] (اِخ ) یکی از افرادهیئتی که در سال 1287 - 1288 م . بعنوان سفارت از طرف ارغون خان به اروپا رفت . (از سعدی تا جامی ص 34)...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
صومع. [ ص َ م َ ] (ع اِ) گنبد. (مهذب الاسماء).
دیر صوما. [ دَ رِ ] (اِخ ) دیری در نزدیکی ملطیه بر سر کوهی واقع شده و به قلعه ای ماند. (از معجم البلدان ).