اجازه ویرایش برای همه اعضا

جو جو شدن

نویسه گردانی: JW JW ŠDN
جو جو شدن jaw خسته ، پریشان حالی ؛ تکه تکه وپارچه پارچه خود را احساس کردن، حالت خیلی ناگوار داشتن
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
پی جو شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جستن اثر پا. مجازاً، درصدد تجسس برآمدن . بجستجو برخاستن .
جو گیر شدن. تحت تأثیر شرایط (بخصوص شرایط زود گذر) قرار گرفتن، بی خود شدن، کم جنبگی نشان دادن. معنی این عبارت بر اساس این داده قرار دارد که تغییرات ...
از راه پرسیدن جویا شدن
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.