تات
نویسه گردانی:
TAT
کلمه ای است که ترکان به ایرانیان که ساکنین اولیه و اصلی ایران بوده اند دادند. زمستانی بسیار سرد وطاقت فرسای در سرزمین ترکان که در مجاورت شمال ایران بودند حکم فرما میشود بطوریکه آنان برای گذران زندگی دچار مشکل میشوند به همین جهت به نقاط جنوبی که گرمتر بوده ( ایران ) حمله ورمیشوند .در ابتدا با مقابله ایرانیان مواجه میشوند لاکن پس از مدتی به جهت خوی جنگندگی که داشتندپیروز شده وایرانیان را از قسمت های شمال وشمال غربی ایران بیرون می کنند اندک کسانی که ماندند یا بعدا به نوعی برگشتندوباترکان مهاجرهمنشین شدند ترکان آنها را تات می گفتند یعنی کسی که ترک نیست یا از نژاد دیگری است .و این کلمه از همان زمان استعمال وتاکنون بجا مانده است.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
طاط. (ع ص ) مرد دراز. (مهذب الاسماء) (منتخب اللغات ). مرد درازبالا. (منتهی الارب ). || مرد سخت خصومت . (منتخب اللغات ). || مرد متکبر. (اقرب الم...
طاط. (اِخ ) نام صاب پسرحضرت ادریس پیغمبر است که طبق روایات ، فرقه ٔ صابی را به او منسوب دانسته اند. (عیون الانباء ج 1 ص 215).
طاط. (اِخ ) نام مردی که هرمس یکی از کتب خود را در صناعت کیمیا بدو خطاب کرده . (فهرست ابن الندیم ).
حسین طات زاده . [ ح ُ س َ ن ِ دَ ] (اِخ ) رومی فقیه اصولی جدلی بود. او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ میر سید شریف بر منتهی الوصول در علم اصول فقه...