اجازه ویرایش برای همه اعضا

هره

نویسه گردانی: HRH
هلهله ، تعریف و تمجید ، شادی کردن
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حره ٔ ضارج . [ ح َرْ رَ ی ِ رِ ] (اِخ ) نام موضعی است و گفته اند نام آن اثله ٔ ضارج است . (معجم البلدان ).
حره ٔ ضرغد. [ ح َرْ رَ ی ِ ض َ غ َ ] (اِخ ) نام موضعی به جبال طی و بعضی گفته اند در بلاد غطفان . (معجم البلدان ).
حره ٔ عباد. [ ح َرْ رَ ی ِ ع َب ْبا ] (اِخ ) موضعی در سفلای مدینة. (معجم البلدان ).
حره ٔ واقم . [ ح َرْ رَ ی ِ ق ِ ] (اِخ ) یکی از دو حره ٔ مدینه است و آن حره ٔ شرقیة باشد. و وقعةالحرة مشهور به ایام یزیدبن معاویة به سال 63 ه...
حره ٔ معشر. [ ح َرْ رَی ِ م َ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
حره ٔ لیلی . [ ح َرْ رَ ی ِ ل َ لا ] (اِخ ) جایی است بنی مرةبن عوف بن سعدبن ذُبْیان بن بغیض ... را در راه مدینة. و بعضی گویند بدان سوی وادی ...
حره ٔ لفلف . [ ح َرْ رَ ی ِ ل َ ل َ ] (اِخ ) موضعی است . (معجم البلدان ). رجوع به لفلف شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حرة اوطاس . [ ح َرْ رَ ت ُ اَ ] (اِخ ) نام موضعی است . و یوم حرة اوطاس نام یکی از جنگهای عرب است . رجوع به اوطاس شود. (معجم البلدان ).
حره ٔ شوران . [ ح َرْ رَ ی ِ ش َ ] (اِخ ) موضعی است به بطن عقیق . (معجم البلدان ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.