سرور. [ س َرْ وَ ] (ص  مرکب ، اِ مرکب ) مهتر و رئیس  و بزرگ  و خداوند. (آنندراج ). خداوند و مهتر و بزرگ  و بزرگتر از همه  و رئیس  وپیشوا. (ناظم  الاطب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سرور. [ س ُ ] (ع  مص ) شادمانه  کردن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج  المصادر بیهقی ). شاد کردن  و شاد گردیدن . (آنندراج ). شاد کردن . (منتهی  الارب )....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دار سرور. [ رِ س ُ ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) بهشت . رجوع  به  دارالسرور شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ساز و سرور. [ زُ س ُ ] (ترکیب  عطفی ، اِ مرکب ) بزن  و بکوب . سازو سرنا. ساز و نوا. ساز و نواز. رجوع  به  ساز شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سرای  سرور. [ س َ ی ِ س ُ ] (ترکیب  اضافی ، اِمرکب ) کنایه  از بهشت . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ). ||  دنیا. (مجموعه ٔ مترادفات  ص  165).  ||  شراب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        غلام  سرور. [ غ ُ س َرْ وَ ] (اِخ ) صاحب  لاهوری . مفتی بن  مفتی ، غلام  محمدبن  مفتی  رحیم اﷲ قریش  اسدی  هاشمی . وی  از دانشمندان  هند در اواخر قرن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حسین  سرور. [ ح ُ س َ ن ِ س ُرْ ] (اِخ ) خوانساری . رجوع  به  سرور خوانساری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سرور خوانساری . [ س َرْوَ رِ خوا / خا ] (اِخ ) نامش  میرزا محمدحسین بن  میرزا محمدعلی  خوانساری  است . از بدو دولت  محمدشاه  به  دارالخلافه ٔ تهران  آ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        (ز 1322 ق)، موسیقیدان و نوازنده. 
در ابتدا معروف به آقا محمدصادق سنتورچى، محمدصادق خان و بعد معروف به رییس شد. 
سبب شهرتش به رییس به جهت سرپرستى عمل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        سرور اعظم باکوچی معروف به سپیده کاشانی (مرداد ۱۳۱۵ در کاشان - ۲۴ بهمن ۱۳۷۱ لندن) شاعر، ترانهسرا و مقامدار فرهنگی اهل ایران بود.[۱]به او لقب مادر شعر...