آب و هوا. [ ب ُ هََ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کشور. اقلیم . || سقم یا صحت مربوط به آب و هوای ناحیتی .
ابوفراس حارث بن ابی العلاء سعید بن حمدان بن حمدون بن حارث بن لقمان بن راشد بن مثنی بن رافع بن حارث بن عطیف بن محربة بن حارثة بن مالک بن عبید بن عدی بن...
آب و رنگی . [ ب ُ رَ ] (ص نسبی ) در اصطلاح نقاشان ، نقشی بالوان . مقابل سیاه قلم .
ازین زاغ ساران بیآب و رنگ ـــــــ نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ ( فردوسی طوسی)
بد آب و رنگ . [ ب َ ب ُرَ ] (ص مرکب ) نازیبا. زشت . || بی رونق .
کار آب و گل . [ رِ ب ُ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از بنا نهادن و مرمت شکسته کردن . (آنندراج ) : مدتی کارِ آب و گِل پرداخت وندر آن ...
ابو علی سینا. رجوع شود به ابوعلی سینا (و همچنین بوعلی سینا و ابن سینا).
برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به مقالۀ ابن سینا در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی ...