اجازه ویرایش برای همه اعضا

آبو

نویسه گردانی: ʼABW
آبو (اوستایی) بودن، شدن، به وجود ـ پدید آمدن.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه
در هیچ یک از منابع کهن نامی از او یا تألیفاتش برده نشده است،آگاهیهای ما دربارة وی تنها از راه کتاب الابنیة عن حقایق الادب اوست که دربارة ادویة مفرده و...
ابومَنْصورْ مُوَفَّقِ هَرَویی (سده 4و5ق/10و 11م)، فرزند علی پزشک و داروشناس ایرانی و مؤلف کهن‌ترین کتاب فارسی موجود در داروشناسی. در هیچ یک از منابع ...
جابِرِ بْنِ اَفْلَح، ابو محمد، از منجمان بنام اندلس. از آنجا که ابن میمون (2/297) و بطروجی (I/53) او را اشبیلی خوانده‌‌اند، احتمالاً اهل اشبیلیه بوده ...
اَبونَصْرْ مَنْصورِ بْنِ عَراق، ریاضی‌دان و منجم نامدار ایرانی سدۀ ۴ و ۵ ق / ۱۰ و ۱۱ م، از آل عراق یا خوارزمشاهیان قدیم. به رغم شهرتی که ابونصر در روز...
کنکهی. (ا. ه.). بفتح کاف و سکون نون و فتح کاف دوم و خفای ها و بکسر همزه و یا و کنکهیه نیز نامند لغت هندی است بفارسی درخت شانه نامند بجهت آنکه مشابه اس...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
میرزا ابوطالب خان معروف به طالب فرزند حاجی محمدبیگ خان تبریزی اصفهانی که ابوطالب لندنی خوانده می‌شود جهانگرد ایرانی‌الاصل ساکن هندوستان بود. زندگی وی ...
شیخ ابواسحاق احمد بن حلاج اطعمه، معروف به بسحاق اطعمه، شاعر پارسی‌گوی نیمهٔ دوم سدهٔ هشتم و سدهٔ نهم بود. او در نیمه دوم سده هشتم هجری قمری در شیراز م...
عبدالحمید. [ ع َ دُل ْ ح َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز ملقب به ابوخازم ابوخازم، عبدالحمید بن عبدالعزیز بصری در بصره زاده و در بغداد بزرگ شد. از محدثان آن ش...
در افسانه‏ های عرب آمده است که چون مردی از بنی زهره 1 عاشق می‏شد، راز خود را پنهان می‏کرد و درد عشق را آن قدر در دل نگاه می‏داشت که او را از پای در می...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.