از قلم افتاده. درج نشده، ذکر نشده، حذف شده، فراموش شده، مورد توجه واقع نگردیده، مورد بی اعتنائی قرار گردیده.
از قرار معلوم: چنین پیداست که؛ اینجور که دیده میشود، اینجور که پیداست. بنظر می رسد
خراب شُدن (دستگاه الکتریکی)، بی ثمر شُدن
جایگاه واژگان در نحو عربی، جایگاه کلمه در جمله، نقش واژه در جمله؛ مانند فاعل، مفعول به و ...
معمولا به این صورت به کار می رود: «.... محلی از اعراب ند...
جام پر از می . [ م ِ پ ُ اَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قدح پر از شراب . || جام پر از شیر و می است که کنایه از پیاله ٔ پر از آب کوثر باشد. (برهان...
• از زبان داریوش (به آلمانی: Es kündet Dareios der König) عنوان کتابی است از هایدماری کخ ایرانشناس اهل آلمان که در خصوص ایران باستان است. این کتاب تو...