اجازه ویرایش برای همه اعضا

آترش

نویسه گردانی: ʼATRŠ
آتَرش(اوستایی،پهلوی) آتش
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
آتَرْش چیثْرَ (اوستایی) 1ـ آتش گونه، آتش چهره، درخشان چون آتش. 2ـ نژاد آتشین. 3ـ به آسانی سوختن. سزاوار سوختن، مواد محترقه
اطرش . [ اَ رَ ] (ع ص ) کر. ج ، طُرْش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه آلت شنوایی وی از کار بازماند. مؤنث : طَرْشاء. (از اقرب الموارد). ...
اطرش . [ اَ رَ ] (اِخ ) (متولد 1917 م .) فرید. موسیقی دان و آهنگ ساز و هنرپیشه ٔ معاصر عرب که در سویداء سوریه به جهان آمد و سپس با مادر و خواهر...
اطرش . [ اَ رَ ] (اِخ ) نام خاندانی است در جبل دروز که در حوادث انقلاب مردم آن ناحیه بر ضدفرانسه (1925 م .) شهرت یافتند. (از اعلام المنجد)...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.