وزیر
نویسه گردانی:
WZYR
این واژه از پهلوی: ویچیر ساخته شده و به عربی رفته است؛ ولی چون در عربی به کار می رود، جایگزین پارسی پیشنهادی برای آن، این است: سژیب sažib (سنسکریت: saĉiva) **** علی محمد عالیقدر 09163657861
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
وزیر. [ وَ ] (ع ص ، اِ) معاون . (اقرب الموارد). هم پشت و مددکار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || همنشین خاص پادشاه که مشیر تدبیر و ظهیر سر...
وزیر. [ وَ ] (اِ) ۞ زردچوبه . (برهان ) (آنندراج ) : دل و دامن تنور کردو غدیرسرو و لاله کناغ کرد و وزیر.عنصری .
وزیر. [ وَ ] (اِخ ) لقب هارون برادر موسی علیه السلام : و اجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی اشدد به ازری . (قرآن /20 29 - 30).
این واژه درحقیقت پارسى است و تازیان(اربان) آن را از واژه ى پارسى پهلوى ویچیر/وچیر/وژیر Vichir/Vachir/Vazhir برداشته اند و وزراء و وزارت را ساخته اند!!...
چمن وزیر. [ چ َ م َ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ناوکش بخش چگنی شهرستان خرم آباد که در 15 هزارگزی جنوب خاوری سراب دره و 2 هزارگزی ر...
شهر وزیر. [ ش َ رِ وَ ] (اِخ ) نام شهری است . بعید نیست که «گیث » یا «جیث » با شهر جدیدی که شهر وزیر یا وزیر نام دارد یکی باشد و احتمال دارد ...
صاعد وزیر. [ ع ِ دِ وَ ] (اِخ ) رجوع به صاعدبن مخلد شود.
شمس وزیر.[ ش َ س ِ وَ ] (اِخ ) قهرمان نیکونهاد داستان «امیر ارسلان ، مقابل قمر وزیر و در تداول به هر شخص خوش طینت اطلاق شود، در مقابل قمر وز...
باغ وزیر. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز که در 7 هزارگزی باختر شبستر و 4 هزارگزی شوسه و راه آهن مرند به تبر...