پاره
نویسه گردانی:
PARH
بریده های فلزات که پس از دوره تهاتر و اولین مراحل تکوین اندیشه پول و پیش از پیدایش سکه کوبی یا ضرب سکه کار گرفته می شد.
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زبان دراز، بی حیا، شلیته اغلب برای زنان بکار می رود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پاره دهنده . [ رَ / رِ دَ هََ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) راشی . (منتهی الارب ). رشوت دهنده .
الماس پاره . [ اَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مرادف آتشپاره .(بهار عجم ) (آنندراج ). در مجموعه ٔ مترادفات (ص 103)بمعنی تیغ و خنجر و مانند آن آمده است ...
پاره دوختن . [ رَ / رِ ت َ ] (مص مرکب ) در پی نهادن جامه را. وصله کردن . رقعه دوختن . ترقیع. پینه کردن . ترَدّم . تردیم .
گل پاره گان . [ گ ُ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان سراوان واقع در25000گزی جنوب خاوری سراوان ، کنار راه فرعی کوهک ...
سنگ، آجر یا اجسام دیگری که در کفه سبک ترازو نهاده می شود تا با کفه سنگین ترازو برابر شود. عقلش پاره سنگ می برد یعنی دیوانه است، مشاعرش را از دست داده ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.