اسکول
نویسه گردانی:
ʼSKWL
اُسکول (اُسکُل یا اُشکول)
اُسکول اصطلاحی به معنای آدم نادان ، بی خاصیت و به درد نخور است. اصل این اصطلاح که به صورت اُشکول هم به کار می رود از واژه ی «عُثکول» در عربی است. عثکول خوشه ی خرماست و به چیزی مانند خوشه ی خرما که برای زینت در برابر هوا می نهاده اند تا تکان بخورد و مایه ی سرگرمی شود نیز می گفته اند. عثکول خوشه ی خرمایی بوده که خرماهایش را خورده اند و فقط به درد سرگرمی می خورد. از آن جا که املای درست این کلمه را کسی نمی دانسته است آن را اسکول نوشته اند و برخی نیز به اشتباه اشکول گفته اند. اُسکُل بر وزن واژه ی بی ادبانه ای است که نمی توانم آن را این جا بنویسم و از آن جا که ذکر آن نشانه ی بی ادبی گوینده ی آن است این واژه جایگزین آن شده است. در اصل هم در برابر این واژه به کار رفته است. جالب است که هر چند عُثکول عربی است ولی امروزه در عربی معاصر کاربرد ندارد و تنها در کتب لغت عربی یافت می گردد.
در یکی از فیلم ها نیز هنر پیشه ای گفت که پرنده ای است که یادش می رود کجا دانه جمع کرده است و مردم باور کردند که همین است. در حالی که پرنده بر اساس غریزه ای اشتباه ناپذیر و شگفت انگیز عمل می کند و این سخن تنها برای خنده بود و سخنی جدّی نبود .
در باره ی معنی اسکول یا همان عثکول صفحه ی 1424 از فرهنگ لاروس چاپ انتشارات امیر کبیر را بخوانید .
خوب است بدانید واژگان عربی در فارسی بسیار است امّا بیشتر این واژه ها در خودِ زبان عربی یا به کار نمی روند و یا معنای دیگری دارند. به دیگر سخن این واژه ها را ما ایرانیان از ریشه های عربی ساخته ایم. امروزه دیگر چنین کاری در فارسی انجام نمی شود . به چند نمونه توجّه کنید :
فارغ التحصیل : الخِــرّیج
اعتصاب غذا : إضراب عن الأکل
بین المللی : الدولیّــة
ملل : الشّعوب
اطلاع ثانوی : إشعار آخَر
متقاعد : مُجاب ( خود متقاعد در عربی به معنی بازنشسته است.)
عکس : الصورة
عکاس : المُصَوِّر
عکس العمل : رَدُّ الفعل
برق : الکهرباء
ابراز احساسات : التعبیر عن المشاعر
اتحادیه : النقابة
اجاره : الإیجار
مرخصی : الإجازة
اجازه :السَماح
اختلاف : الخِلاف
ادویه : البِهرات
ارتجاع : الرِجعیة
روابط : العلاقات
اضطراری : الطَوارئ
انقلاب : الثورة
توطئه : المؤامرة
جنایت : الجریمة
جریمه : الغَرامة
قطعات : القیـطَع
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اسکول . [ اِ ] (معرب ، اِ) (معرب از لاتینی اسکولا) ۞ مدرسه . مکتب : کان ابوالبشر متی بن یونس (و هو یونان ) من اهل دیرقنی ممن نشاء فی اسکول...
اسکول . [ ] (اِخ ) نام دریایی است [ظ: دریاچه یا رود] بخلخ . (حدودالعالم ).
اسکول دره . [ اِ دَ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان برغان ولیان بخش کرج شهرستان تهران ، 42000 گزی شمال باختر کرج ، 18000 گزی شمال راه شوسه ٔ کرج...
اثکول . [ اُ ] (ع اِ) خوشه . || خوشه ٔ خرما. اِثکال . اثکون . عرجون . ج ، اَثاکل ، اثاکیل .
عثکول . [ ع ُ ] (ع اِ) خوشه ٔ خرما. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شاخ خرد. (منتهی الارب ). || سر شاخ یا شاخ بزرگ . (منتهی الارب ).