اجازه ویرایش برای همه اعضا

مریم

نویسه گردانی: MRYM
نام دخترانه عِبْری / در باره معنی مریم هم اندیشی و هم سخنی نیست. مریم به احتمال بسیار معنی « دریای تلخ » دارد .
امّا مـریَـم را غالباً زن پارسا معنی می کنند .
---
مریم به چم کنیز است ( عبری کهن)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِ) هر زن پارسا که حدیث مردان را دوست دارد. (منتهی الارب ).
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِ) (گل ...) ۞ گلی است که برگ و کونه و پیاز آن چون نرگس است و برگهای آن از نرگس باریکتر و سخت تر است و گل آن سفی...
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) ۞ نام مادر عیسی مسیح علیه السلام و او دختر عمران بن ماثان و مادرش حِنَّة بود. بعضی نام پدر او را یواکیم نوشته ...
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) نام سوره ٔ نوزدهم از قرآن کریم ،که مکیه است . نود و هشت آیت دارد و پس از سوره ٔ کهف و پیش از طه قرار دارد و با آ...
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) برحسب روایات نام دختر قیصر روم است که پدرش او را به تزویج خسرو پرویز در آورد و او مادر شیرویه بود. نظامی نیز در...
مریم . [ م َرْ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 29هزارگزی جنوب غربی قره آغاج و 52هزارگزی شمال ش...
پَنْجۀ مَرْیَم، نام فارسی گیاه خودرو و پایدار بخور مریم در طب سنتی. در سبب نام‌گذاری این گیاه و انتساب آن به مریم گفته‌اند که چون در بیابان حضرت مریم ...
مریم لر. [م َرْ ی َ ل َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه خوی به ماکو،میان شاه بولاغی و پالان توکن در 71 هزار متری خوی .
مریم زاد. [ م َرْ ی َ ] (ن مف مرکب ) زاده و همانند مریم . آنکه بکر باشد و مانند مریم عذرا بچه آورد : ز امتحان طبع مریم زاد بر چرخ دوم تیر عیسی ...
مریم صفت . [ م َرْ ی َ ص ِ ف َ ] (ص مرکب ) متصف به صفت مریم به معنی آبستنی با دوشیزگی و پاکی و عفت : خیک است شش پستان زنی رومی دلی زنگی...
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.