فدک
نویسه گردانی:
FDK
فدک قریهای است در منطقه حجاز که از آنجا تا مدینه نزدیک به ۱۶۰ کیلومتر راه بود و مزارع و چشمه آبی در خود داشت.[۱] در نزدیکی فدک دژی به نام «شمروخ» وجود داشت که هم اکنون در آنجا روستای بزرگی به نام «حائط» با نخلهای فراوان وجود دارد.[۲]
فدک در نزدیکی خیبر قرار داشت و با توجه به موقعیت استراتژیک خود نقطه اتکاء یهودیان حجاز به شمار میرفت.[۳] پس از آنکه سپاه اسلام، یهودیان را در «خیبر» و «وادیالقری» و «تیما» شکست داد، برای پایان دادن به قدرت قوم یهود، سفیری به نام «محیط» به نزد سران فدک فرستادند. سران فدک صلح و تسلیم را بر جنگ ترجیح دادند و تعهد کردند که هر سال نیمی از محصولات فدک را در اختیار پیامبر قرار داده و از این به بعد زیر سلطه اسلام زندگی کنند.[۴]
ویژگی و ارزش
فدک مملؤ از درختان نخل و چشمههای جوشان بود. زمینهای حاصلخیزی داشت و از منابع مهم در آمد در منطقه حجاز محسوب میشد.[۵] ارزش درختان نخل این ناحیه در آن زمان با ارزش درختان نخل شهر کوفه در قرن هفتم برابر بود.[۶] همچنین زمانی که عمر تصمیم گرفت اهل یهود را از عربستان خارج کند، مبلغ ۵۰ هزار درهم را بابت ارزش نصف فدک به آنان پرداخت کرد.[۷]
بخشش فدک به فاطمه
مدارک اهل تسنن
ذیل آیه ۲۶ سوره اسراء
این کتب در شأن نزول این آیه به انتقال فدک از سوی پیامبر به فاطمه زهرا تصریح میکنند:
حاکم حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل» (ج۱، صص۴۳۸ و ۴۴۲)
کاندهلوی در کتاب «حیاه الصحابه» (ج۲، ص۵۱۹)
رازی در کتاب «الجرح و التعدیل» (ج۱، ص۲۵۷)
قندوزی در کتاب ینابیع الموده (صص ۱۱۹ و ۴۳۹)
خوارزمی در کتاب «مقتل الحسین» (ج۱، ص۷۰)
سیوطی در تفسیر خود که از دو صحابی «ابو سعید خدری» و «عبدالله بن عباس» بخشش فدک را متذکر میشود. (ج۲، ص۱۵۸ و ج۵، صص۲۷۳_۲۷۴)
ابن ابی حاتم در تفسیرش که «ابن تیمیه» آن را خالی از هر حدیث جعلی میداند.[۸]
متقی هندی در کتاب «کنز العمال» (ج۲، ص۱۵۸ و ج۳، ص۷۶۷)
علی بن ابی طالب
علی به آن تصریح میکند.[۹]
یاقوت حموی
یاقوت حموی در «معجمالبلدان» چون به کلمه «فدک» میرسد در توضیح آن به این بخشش اذعان میکند.[۱۰]
بلاذری و حکایت مأمون عباسی
بلاذری در کتاب خود، سندی از دوران خلافت مأمون عباسی دارد که به این امر تصریح کردهاست.[۱۱]
خطبه فدکیه
در خطبه فدکیه، فاطمه خطاب به ابوبکر ضمن تصریح بر مالکیت خود بر فدک از وی حق خود را مطالبه میکند که متن این خطبه در منابع اهل سنت یافت میشود.[۱۲]
غصب فدک
چند روز پس از واقعه سقیفه ابوبکر اعلام کرد، فدک ملک شخصی نیست و نباید در نزد دختر پیامبر بماند. به همین جهت عاملان فاطمه زهرا را از فدک بیرون کرد. فاطمه زهرا ناچار نزد ابوبکر رفت و میان آنان گفتگویی رخ داد:
نوشتار اصلی: خطبه فدکیه
ابوبکر! وقتی تو بمیری ارث تو به چه کسی میرسد؟
زنان و فرزندانم.
چه شدهاست که حالا تو وارث پیغمبری نه ما؟
دختر پیغمبر! پدرت درهم و دیناری زر و سیم به جا نگذاشته.
اما سهم ما از خیبر و صدقه ما از فدک چه میشود؟
از پدرت شنیدم که «من تا زنده هستم در این زمین تصرف خواهم کرد و چون مردم مال همه مسلمانان خواهد بود».
ولی پیغمبر در زندگانی خود این مزرعه را به من بخشیده است.
گواهی داری؟
آری. شوهرم علی و ام ایمن گواهی میدهند.
دختر پیغمبر! میدانی که ام ایمن زن است و گواهی او کامل نیست. باید زنی دیگر هم گواهی دهد. یا مردی را گواه بیاوری.[۱۳]
و بدین ترتیب فدک به تصرف ابوبکر در آمد. اگر چه فاطمه به روایت ابوبکر اذعان نکرد و همچنان بر گرفتن عطای خویش از پیامبر پای فشاری به خرج میداد.
حدیث ارث نبردن پیامبران [ویرایش]سنت، تنها ابوبکر ادعا میکند که این روایت را از پیامبر شنیدهاست.[۱۴] از این رو مورد مخالفت عدهای قرار میگیرد:
اهل بیت
برخلاف پافشاری ابوبکر بر شنیدن حدیث «از ما پیامبران ارث برده نمیشود» از پیامبر اهل بیت به مخالفت با آن پرداخته و وجود چنین حدیثی را زیر سؤال بردند.[۱۵] کار بدان جا میکشد که حتی عمر به این موضوع اذعان میکند که علی بن ابی طالب و عباس عموی پیامبر، ابوبکر را دروغگو میدانستند.[۱۶]
جمعی از همسران پیامبر
غیر از اهل بیت و عباس عموی پیامبر، تعدادی از همسران پیامبر نیز به ابوبکر، به خاطر نسبت دادن این حدیث اعتراض میکنند.[۱۷]
دانشمندان اهل سنت
مفسران اهل سنت از جمله فخر رازی، جارالله زمخشری، طبری و بیضاوی در تفسیر آیات مربوط به ارث پیامبرانی چون داود، زکریا، یحیی و سلیمان، ضمن تأکید بر مادی بودن این ارثیهها، سخن ابوبکر را نقض کردهاند.[۱۸]
دیدگاه اهل سنت
اهل سنت اعتقاد دارند که بدخواهی از جانب ابوبکر نسبت به هیچ کسی، و بهخصوص نسبت به فاطمه نمیتوانست وجود داشته باشد؛ او آماده بود میراث فدک را به فاطمه تسلیم کند، مشروط بر این که شاهدی عینی صحت حدیثی را که این کار را مجاز میداشت گواهی کند. اهلسنت عقیده دارند که ستاندن میراث فدک، به معنی کاملاً ظاهری بوده است؛ یعنی ابوبکر امکاناً و در سطح مادی و به حکم وظیفه کاملاً ظاهریاش به عنوان پاسدار اصول شرعی یا پاسدار رعایت شرع، به صورت انتزاعیاش بپذیرد. قضیه ارثی که به فاطمه داده نشد، تعارض میان یک امر انتزاعی اصولی و یک مورد واقعی را که از مدار بیرون میافتد، نشان میدهد.[۱۹]
اهلسنت استدلال کردهاند[نیازمند منبع] که اگر فدک به میراث رسیده بود، همسران و دختران دیگر پیامبر اسلام نیز از آن سهمی داشتهاند؛ در حالی که ابوبکر سهمی از آن برای ایشان و حتی برای دخترش عایشه قائل نشد.[نیازمند منبع] در روایتی از اهل تسنن آمدهاست که پیامبران ارث بر جای نمیگذارند، و آنچه از ایشان بماند صدقهاست.[۲۰] تنها راوی این حدیث نیز شخص ابوبکر است.[۲۱] در اصول کافی باب ثواب دانشمند و دانشجو آمدهاست: «رسول خدا(ص) فرمود: کسیکه در راهی رود که در آن دانشی جوید خدا او را به راهی سوی بهشت برد، همانا، فرشتگان با خرسندی بالهای خویش به راه دانشجو فرو نهند و اهل زمین و آسمان تا برسد به ماهیان دریا برای دانشجو آمرزش طلبند و برتری عالم بر عابد مانند برتری ماه شب چهاردهاست بر ستارگان دیگر و علما وارث پیامبرانند زیرا پیامبران پول طلا و نقره به جای نگذارند بلکه دانش بجای گذارند، هر که از دانش ایشان برگیرد بهره فراوانی گرفتهاست.»[۲۲]
برخی از علمای اهل سنت مصادره و تصرف فدک را را از مقوله اجتهاد و در حدود صلاحیت خلیفه دانسته اند، ولی شیعیان با توجه به اینکه این تنها مصادره در زمان ابوبکر بوده و در مقابل بذل و بخششهایی از بیت المال - در جهت استوار کردن پایه های خلافت - در منابع گزارش شده، این عمل را سخت نکوهش کرده و رنجاندن فاطمه را که به فرموده پیامبر برابر با رنجاندن خدا و پیامبر خداست، گناهی بزرگ و از مطاعن ابوبکر می شمرند.[۲۳]
رابطهٔ غصب فدک و خلافت ابوبکر
امام معتزلی میگوید از یکی از اساتید عالی مقام مدرسه غربی بغداد به نام علی بن فارقی پرسیدم:
آیا فاطمه زهرا که نسبت به فدک ادعا داشت راستگو بود؟
استاد بغداد: بلی.
امام معتزلی: پس چرا ابوبکر فدک را به وی نداد، در حالی که میدانست فاطمه راست میگوید؟
استاد بغداد ضمن تبسم گفت: «اگر در آن روز ابوبکر فاطمه را به مجرد ادعایش تأیید کرده و فدک را به او میداد، روز دیگر میآمد و میگفت: خلافت مال شوهرم است و بدین طریق ابوبکر را از مقامش معزول میداشت...»
امام معتزلی پس از نقل نظر استاد آنگاه خودش چنین میگوید: و این گفتار حقیقت دارد.[۲۴]
کتابشناسی [ویرایش]
ابوبکر الرفیعی. بذرهای اختلاف. ترجمهٔ محمد فاروقی. تهران: صبوری، ۱۳۷۸.
محمد بن حسن طوسی. الاستبصار للشیخ الطوسی. مشهد: آستان قدس رضوی.
محمد بن یعقوب کلینی. اصول کافی. ترجمهٔ جواد مصطفوی. مشهد: حوزه علمیه اسلامیه، ۱۳۴۲.
محمد بن یعقوب کلینی. اصول کافی. ترجمهٔ جواد مصطفوی. مشهد: حوزه علمیه اسلامیه، ۱۳۴۲.
محمد بن حسن طوسی. تهذیبالاحکام. ترجمهٔ جواد مصطفوی. مشهد: بینا، ۱۳۴۱.
محمدباقر بن محمد تقی. بحارالأنوار. مشهد: بینا، ۱۳۲۵.
مسلم بن حجاج. صحیح مسلم. مشهد: دارالکتب علمیه، ۱۳۵۴.
پانویس
↑
معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۲۰.
لسانالعرب، ابن منظور، ج۱۰، ص۴۳۷.
↑ معجم معالم الحجاز (الحائط)، ج۲، صص ۲۰۵_۲۰۶ و (فدک)، ج۷، ص۲۳.
↑ مراصد الاطلاع، فدک.
↑
تاریخ طبری، ج۲، ص۳۰۲و۳۰۳.
فتوح البلدان، ابوالحسن بلاذری، ص۴۲.
السقیفة و فدک، ابوبکر احمدبن عبدالعزیز جوهری، ص۹۷.
↑
لسانالعرب، ج۱، ص۴۳۷.
معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۳۶.
↑ السقیفة و فدک، ص۹۸.
↑ منهاجالسنه، ج۷، ص۱۳.
↑
شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید شافعی، ج۱۶، ص۲۰۸_۲۰۹.
نهج البلاغه صبحی صالح، نامه ۴۵، ص۴۱۷.
↑ معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.
↑ فتوح البلدان، ج۲، ص۴۶.
↑
فتوح البلدان، ج۱، ص۳۵.
المغانم المطالبه، ص ۳۱۲.
عمده الاخبار، ص۳۹۴.
وفاءالوفاء، ج۳، ص۹۹۹.
معجم البلدان ج۴، ص۲۳۸.
↑
فتوح البلدان، ج۱، ص۳۶.
انساب الاشراف، ص۵۱۹.
↑ تاریخ الخلفا(سیوطی)، ص۸۶.
الصواعق المحرقه(ابن حجر)، ص۱۹.
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید شافعی، ج۱۶، ص۲۲۷ و ص ۲۴۵.
↑
طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۱۵.
مسند فاطمه(سیوطی)، ص۳۳ (چاب الکتب الثقافیه).
کنزالعمال، ج۵، ص۳۶۵.
↑ صحیح مسلم(الجهاد و السیر)، ج۵، ص۱۵۱_۱۵۳.
↑
انساب الاشراف، ج۱، ص۵۲۰.
فتوح البلدان، ج۱، ص۳۴۷.
↑
تفسیر الجامع لأحکام القرآن(قرطبی)، ج۱۱، ص۷۸.
تفسیر کبیر، ج۲۴، ص۱۸۶.
تفسیر کشاف زمخشری، ج۴، ص۹۱(چاپ دارالکتاب العربی، لبنان).
ربیع الأبرار زمخشری، باب ۲۹.
انوار التنزیل، ج۲، ص۳۰۹.
تفسیر طبری، ج۸، ص۳۰۸.
↑ بذرهای اختلاف ص ۱۵۱.
↑
مسند احمد ج ۲ ص ۴۶۲.
صحیح مسلم، کتاب الجهاد حدیث ۴۹.
↑
تاریخ الخلفا(سیوطی)، ص۸۶.
الصواعق المحرقه(ابن حجر)، ص۱۹.
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید شافعی، ج۱۶، صص ۲۲۷ و ۲۴۵.
↑ کافی ج ۱ ص ۴۲.
↑ هادی عالم زاده، ابوبکر، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج5، ص232
↑ شرح ابن ابیالحدید، ج ۱۶، ص ۲۸۴.
جستارهای وابسته
غصب اموال فاطمه
خطبه فدکیه
پیوند به بیرون
فدک در فراز و نشیب سید علی میلانی
غصب فدک، وبگاه یازهرا
فدک
دانشنامه رشد
چه کسی «فدک» را به بنیفاطمه بازگرداند؟
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)، پایگاه اسلامی - شیعی رشد
از ویکی پدیا
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 36 هزارگزی شمال باختری قصبه رود و 5 هزارگزی جنوب...
فدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انار شهرستان رفسنجان ، واقع در 38 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 5 هزارگزی خاور شوسه ٔ رفسنجان...
فدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) قریه ای در حجاز که از آنجا تا مدینه دو روز راه است ، و گویند سه بخش بوده است و هنگامی که رسول اکرم خیبر و قلاع آن...
فدک . [ ف َ دَ ] (اِخ ) نام پسر حام بن نوح ، و فدک خیبر به نام او خوانده شده است . (از منتهی الارب ).