اجازه ویرایش برای همه اعضا

داستان فیل و کوران

نویسه گردانی: DʼSTAN FYL W KWRʼN
داستان فیل و مردان نابینا یا فیل و کوران داستانی‌است تمثیلی و عارفانه، که برای روشن کردن نقص کشف حسی به آن استشهاد شده‌است. ریشه این داستان را در جنوب شرقی آسیا دانسته‌اند و به آیین جین، بودیسم و هندوگرایی نسبت داده‌اند. علاوه بر این سه آیین، صوفیان مسلمان نیز از این داستان در آثار خویش بهره برده‌اند. بودا در تیتها سوتا در قانون پالی از این تمثیل بهره گرفته‌است.

در روایت‌های مختلفی که از این داستان شده‌است، وجه مشترک چنین دیده می‌شود. گروهی از مردان نابینا(یا مردان در تاریکی) که تا آن زمان فیل ندیده بودند، دست بر فیل می‌کشند؛ و چون هر یک فقط به عضوی از اعضای فیل دست می‌کشند، به تصویر درستی از فیل دست نمی‌یابند و به اختلاف با هم می‌پردازند. از این داستان استنباط شده‌است که موقعیت‌های مختلف که در هر لحظه دامن‌گیر نظاره‌کنندگان در حقایق است، تصویر مشخصی از یک حقیقت واحد را برای آن‌ها به وجود می‌آورد.

محتویات [نمایش]
آیین جین [ویرایش]

روایت آیین جین از این داستان چنین است که از شش مرد نابینا خواسته شد که به اعضای مختلف فیل دست بکشند، و چگونگی این موجود را بیان کنند.

یکی از ایشان بر پای فیل دست کشید و آن را چون ستونی دانست؛ دیگری بر دم فیل دست کشید و گفت که فیل مانند ریسمانی‌است؛ سومین از آن‌ها خرطوم فیل را لمس کرد و گفت که فیل مانند شاخه درخت است؛ چهارمین نابینا بر گوش فیل دست کشید و گفت که فیل همچون بادبزن است؛ پنجمین مرد به شکم فیل دست کشید و فیل را چون دیواری دانست. آخرین مرد نابینا بر عاج فیل دست کشید و فیل را مانند شیپوری دانست.

مرد دانایی سخنان ایشان را شنید و به آن‌ها گفت که سخن همه شما درست است؛ اما اختلاف گفته شما برای این است که هر یک از شما یکی از اعضای فیل را دست کشیده‌اید؛ پس فیل همه خصایصی را که برشمردید، با هم داراست.

در آیین جین، از این داستان برای توجیه هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با ادیان و مذاهب دیگر استفاده می‌شود و این که مردم می‌توانند برداشت‌های مختلفی از حقیقت داشته باشند.

آیین بودا [ویرایش]

در روایت بودایی، بودا داستان راجا را روایت می‌کند که شش مرد نابینا را گردآورد تا فیلی را لمس کنند. هرگاه یکی از ایشان بر فیل دست می‌کشید، راجا به نزد او می‌رفت و از او می‌پرسید که آیا فیل را دیده‌است، و از مرد نابینا می‌خواست که فیل را برای او توصیف کند. هر یک از ایشان فیل را به چیزی مانند کرد، یکی که به سر فیل دست کشیده بود، فیل را همچون کوزه‌ای دانست؛ دیگری که بر گوش دست کشیده بود، گفت که فیل همچون سبد غربال است، دیگری فیل که بر عاج دست برده بود، فیل را چون گاوآهن دانست. آن که به پای فیل دست برده بود، فیل را ستونی دانست. آن که به دم فیل دست کشیده بود، فیل را مانند شانه دانست؛ و آن که بر شکم فیل دست برده بود گفت که فیل همچون انبار غله است. آن مردان با هم به نزاع پرداختند؛ راجا اختلاف ایشان را برطرف کرد، و گفت که هر یک بر عضو فیل دست کشیده‌اند.



صوفیان مسلمان [ویرایش]

سنایی در کتاب حدیقةالحقیقة، این داستان را چنین آورده است:

بود شهری بزرگ درحد غور اندر آن شهر مردمان همه کور
پادشاهی بر آن مکان بگذشت لشکر آورد و خیمه زد بر دشت
داشت پیلی بزرگ باهیبت از پی جاه و حشمت و صولت
مردمان را ز بهر دیدن پیل آرزو خاست زان چنان تهویل
چند کور از میان آن کوران بر پیل آمدند چون عوران
تا بدانند شکل و صورت پیل هر یکی تازیان دران تعجیل
آمدند و به دست بپسودند زان‌که از چشم بی‌بصر بودند
هر یکی را به لمس بر عضوی اطلاع اوفتاد از جزوی
هر یکی صورت محالی بست دل و جان در پی خیالی بست
چون برِ اهل شهر باز شدند برشان دیگران فراز شدند
هیئت و شکل پیل پرسیدند آنچه گفتند جمله بشنیدند
آن که دستش به سوی گوش رسید دیگری حال پیل زو پرسید
گفت شکلیست سهمناک عظیم پهن و صعب و فراخ همچو گلیم
آن که دستش رسید زی خرطوم گفت گشتست مر مرا معلوم
راست چون ناودان میانه تهی‌است سهمناکست و مایه تبهیست
وان‌که را بد ز پیل ملموسش دست و پای ستبر پر بوسش
گفت شکلش چنان‌که مضبوطست راست همچون عمود مخروطست
هریکی دیده جزوی از اجزا همگان را نظر فتاده خطا
هیچ را دل ز کلی آگه نی علم با هیچ کور همره نی
جملگی را خیال‌های محال کرده مانند غتفره بجوال
از خدایی خلایق آگه نی عقلا را درین سخن ره نی
سنایی
جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به رومی، در کتاب مثنوی، از این تمثیل بهره جسته‌است.

پیل اندر خانه تاریک بود عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی اندر آن ظلمت همی شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود اندر آن تاریکی‌اش کف می‌بسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد گفت همچون ناودان است این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی بر پشت او بنهاد دست گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید فهم آن می‌کرد هرجا می‌شنید
از نظر که، گفتشان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد این الف
در کف هریک اگر شمعی بدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون کف دست‌است و بس نیست کف را بر همه او دست‌رس
چشم دریا دیگرست و کف دگر کف بهل وز دیده دریا نگر
جنبش کف‌ها ز دریا روز و شب کف همی بینی و دریا نی عجب
ما چو کشتی‌ها به هم برمی‌زنیم تیره چشمیم و در آب روشنیم
ای تو در کشتی تن رفته به خواب آب را دیدی نگر در آب آب
رومی
منابع

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ فیل و کوران موجود است.
فلسفه مثالی، مارتین تپر
رده‌های صفحه: نابینایی فیل‌هاسنت‌های کلامی ادبیات هند مغالطه‌های استقرایی مغالطه‌های ناساختاری توهمات ادبیات صوفیانه داستان‌های تمثیلی باورها فلسفه
از ویکی پدیا
قس
The story of the blind men and an elephant originated in India from where it is widely diffused. It has been used to illustrate a range of truths and fallacies. At various times it has provided insight into the relativity, opaqueness or inexpressible nature of truth, the behaviour of experts in fields where there is a deficit or inaccessibility of information, the need for communication, and respect for different perspectives.
It is a parable that has crossed between many religious traditions and is part of Jain, Buddhist, Sufi and Hindu lore. The tale is also well known in Europe. In the 19th century the poet John Godfrey Saxe created his own version as a poem. Since then, the story has been published in many books for adults and children, and interpreted in an ever-increasing variety of ways.


The blind men and the elephant
(wall relief in Northeast Thailand)
Contents [show]
[edit]The story

In various versions of the tale, a group of blind men (or men in the dark) touch an elephant to learn what it is like. Each one feels a different part, but only one part, such as the side or the tusk. They then compare notes and learn that they are in complete disagreement.
The stories differ primarily in how the elephant's body parts are described, how violent the conflict becomes and how (or if) the conflict among the men and their perspectives is resolved.
[edit]Jain

A Jain version of the story says that six blind men were asked to determine what an elephant looked like by feeling different parts of the elephant's body. The blind man who feels a leg says the elephant is like a pillar; the one who feels the tail says the elephant is like a rope; the one who feels the trunk says the elephant is like a tree branch; the one who feels the ear says the elephant is like a hand fan; the one who feels the belly says the elephant is like a wall; and the one who feels the tusk says the elephant is like a solid pipe.
A king explains to them:
"All of you are right. The reason every one of you is telling it differently is because each one of you touched the different part of the elephant. So, actually the elephant has all the features you mentioned."[1]
This resolves the conflict, and is used to illustrate the principle of living in harmony with people who have different belief systems, and that truth can be stated in different ways (in Jainist beliefs often said to be seven versions). This is known as the Syadvada, Anekantvada, or the theory of Manifold Predications.[1]
[edit]Buddhist



"Blind monks examining an elephant", an ukiyo-e print by Hanabusa Itchō (1652–1724).
The Buddha twice uses the simile of blind men led astray. In the Canki Sutta he describes a row of blind men holding on to each other as an example of those who follow an old text that has passed down from generation to generation, much like the Christian Gospel (Matthew 15.14) saying about the blind leading the blind.[2] In the Udana (68–69)[3] he uses the elephant parable to describe sectarian quarrels. A king has the blind men of the capital brought to the palace, where an elephant is brought in and they are asked to describe it.
"When the blind men had each felt a part of the elephant, the king went to each of them and said to each: 'Well, blind man, have you seen the elephant? Tell me, what sort of thing is an elephant?"
The men assert the elephant is either like a pot (the blind man who felt the elephants' head), a winnowing basket (ear), a plowshare (tusk), a plow (trunk), a granary (body), a pillar (foot), a mortar (back), a pestle (tail) or a brush (tip of the tail).
The men cannot agree with one another and come to blows over the question of what it is like and their dispute delights the king. The Buddha ends the story by comparing the blind men to preachers and scholars who are blind and ignorant and hold to their own views: "Just so are these preachers and scholars holding various views blind and unseeing.... In their ignorance they are by nature quarrelsome, wrangling, and disputatious, each maintaining reality is thus and thus." The Buddha then speaks the following verse:
O how they cling and wrangle, some who claim
For preacher and monk the honored name!
For, quarreling, each to his view they cling.
Such folk see only one side of a thing.[4]
[edit]Sufi Muslim

The Persian Sufi poet Sanai of Ghazni (currently, Afghanistan) presented this teaching story in his The Walled Garden of Truth.[5]
Rumi, the 13th Century Persian poet and teacher of Sufism, included it in his Masnavi. In his retelling, "The Elephant in the Dark", some Hindus bring an elephant to be exhibited in a dark room. A number of men touch and feel the elephant in the dark and, depending upon where they touch it, they believe the elephant to be like a water spout (trunk), a fan (ear), a pillar (leg) and a throne (back). Rumi uses this story as an example of the limits of individual perception:
The sensual eye is just like the palm of the hand. The palm has not the means of covering the whole of the beast.[6]
Rumi does not present a resolution to the conflict in his version, but states:
The eye of the Sea is one thing and the foam another. Let the foam go, and gaze with the eye of the Sea. Day and night foam-flecks are flung from the sea: oh amazing! You behold the foam but not the Sea. We are like boats dashing together; our eyes are darkened, yet we are in clear water.[6]
Rumi ends his poem by stating "If each had a candle and they went in together the differences would disappear." [7]
[edit]Hindu

Ramakrishna Paramahamsa used this parable to discourage dogmatism:[8]
"A number of blind men came to an elephant. Somebody told them that it was an elephant. The blind men asked, ‘What is the elephant like?’ and they began to touch its body. One of them said: 'It is like a pillar.' This blind man had only touched its leg. Another man said, ‘The elephant is like a husking basket.’ This person had only touched its ears. Similarly, he who touched its trunk or its belly talked of it differently. In the same way, he who has seen the Lord in a particular way limits the Lord to that alone and thinks that He is nothing else."
[edit]John Godfrey Saxe

One of the most famous versions of the 19th century was the poem "The Blind Men and the Elephant" by John Godfrey Saxe (1816–1887).


And so these men of Hindustan
Disputed loud and long,
Each in his own opinion
Exceeding stiff and strong,
Though each was partly in the right
And all were in the wrong.
The poem begins:
It was six men of Indostan
To learning much inclined,
Who went to see the Elephant
(Though all of them were blind),
That each by observation
Might satisfy his mind[9]
They conclude that the elephant is like a wall, snake, spear, tree, fan or rope, depending upon where they touch. They have a heated debate that does not come to physical violence. But in Saxe's version, the conflict is never resolved.
Moral:
So oft in theologic wars,
The disputants, I ween,
Rail on in utter ignorance
Of what each other mean,
And prate about an Elephant
Not one of them has seen
[edit]Modern treatments

The story is seen as a metaphor in many disciplines, being pressed into service as an analogy in fields well beyond the traditional. In physics, it has been seen as an analogy for the wave–particle duality.[10] In biology, the way the blind men hold onto different parts of the elephant has been seen as a good analogy for the Polyclonal B cell response.[11]
The fable is one of a number of tales that cast light on the response of hearers or readers to the story itself. Idries Shah has commented on this element of self-reference in the many interpretations of the story, and its function as a teaching story:
...people address themselves to this story in one or more [...] interpretations. They then accept or reject them. Now they can feel happy; they have arrived at an opinion about the matter. According to their conditioning they produce the answer. Now look at their answers. Some will say that this is a fascinating and touching allegory of the presence of God. Others will say that it is showing people how stupid mankind can be. Some say it is anti-scholastic. Others that it is just a tale copied by Rumi from Sanai – and so on.[12]
Shah adapted the tale in his book The Dermis Probe. This version begins with a conference of scientists, from different fields of expertise, presenting their conflicting conclusions on the material which a camera is focused upon. As the camera slowly zooms out it gradually becomes clear that the material under examination is the hide of an African elephant. The words 'The Parts Are Greater Than The Whole' then appear on the screen. This retelling formed the script for a short four minute film by the animator Richard Williams. The film was chosen as an Outstanding Film of the Year and was exhibited at the London and New York film festivals.[13]
The story enjoys a continuing appeal, as shown by the number of illustrated children's books of the fable; there is one for instance by Paul Galdone and another, Seven Blind Mice, by Ed Young (1992).
[edit]See also

Novels portal
Anekantavada
Dispersed knowledge
Flatland: A Romance of Many Dimensions, an 1884 satirical novella
Hasty generalization
Rashomon effect
Syncretism
The blind leading the blind
Unreliable narrator
[edit]References

^ a b "Elephant and the blind men". Jain Stories. JainWorld.com. Retrieved 2006-08-29.
^ Accesstoinsight.org
^ Katinkahesselink.net
^ Wang, Randy. "The Blind Men and the Elephant". Retrieved 2006-08-29.
^ Included in Idries Shah, Tales of the Dervishes ISBN 0-900860-47-2 Octagon Press 1993.
^ a b Arberry, A.J. (2004-05-09). "71-The Elephant in the dark, on the reconciliation of contrarieties". Rumi – Tales from Masnavi. Retrieved 2006-08-29.
^ For an adaptation of Rumi's poem, see this song version by David Wilcox here.
^ Gupta, Mahendranath (Sunday, 11 March 1883). "Chapter V – Vaishnavism and sectarianism – harmony of religions". Kathamrita. Vol. II. ISBN 8188343013
^ Saxe, John Godfrey. " The Blind Men and the Elephant". The poems of John Godfrey Saxe. Wikisource. [scan]
^ For example, Quantum theory by David Bohm, p. 26. Retrieved 2010-03-03.
^ See for instance The lymph node in HIV pathogenesis by Michael M. Lederman and Leonid Margolis, Seminars in Immunology, Volume 20, Issue 3, June 2008, Pages 187-195
^ Shah, Idries. "The Teaching Story: Observations on the Folklore of Our "Modern" Thought". Retrieved 2010-03-05.
^ Octagon Press page for The Dermis Probe, with preiview of story
[edit]External links

Wikimedia Commons has media related to: Blind men and an elephant
Jalal al-Din Muhammad Rumi. " Book III". Masnavi I Ma'navi. Trans. Edward Henry Whinfield. Wikisource.
Story of the Blind Men and the Elephant from www.spiritual-education.org
All of Saxe's Poems including original printing of The Blindman and the Elephant Free to read and full text search.
Buddhist Version as found in Jainism and Buddhism. Udana hosted by the University of Princeton
Jalal ad-Din Muhammad Rumi's version as translated by A.J. Arberry
Jainist Version hosted by Jainworld
John Godfrey Saxe's version hosted at Rice University
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)

Submit ratings
Categories: Elephants in Indian cultureIndividual elephantsFictional elephantsFablesOral traditionIndian literatureIndian folkloreIndian short storiesParablesMetaphors referring to animalsSufi literaturePersian literatureWisdom literaturePāli Buddhist textsStorytellingEpistemologyPerceptionRelativismInductive fallaciesInformal fallaciesBeliefRealityIllusionsBlindness
قس
Im Gleichnis Die blinden Männer und der Elefant untersucht eine Gruppe von Blinden – oder von Männern in völliger Dunkelheit – einen Elefanten, um zu begreifen, worum es sich bei diesem Tier handelt. Jeder untersucht einen anderen Körperteil (aber jeder nur einen Teil), wie zum Beispiel die Flanke oder einen Stoßzahn. Dann vergleichen sie ihre Erfahrungen untereinander und stellen fest, dass jede individuelle Erfahrung zu ihrer eigenen, vollständig unterschiedlichen Schlussfolgerungen führt.
Im Gleichnis steht die Blindheit (oder das im Dunkeln sein) für nicht in der Lage sein, klar zu erkennen; der Elefant steht für eine Realität (oder eine Wahrheit).
Die Geschichte soll aufzeigen, dass die Realität sehr unterschiedlich verstanden werden kann, je nachdem, welche Perspektive man hat oder wählt. Dies legt nahe, dass eine scheinbar absolute Wahrheit durch tatsächliche Erkenntnis von nur unvollständigen Wahrheiten auch nur "relativ absolut" oder "relativ wahr", d.h. individuell und subjektiv, verstanden werden kann.
Inhaltsverzeichnis [Verbergen]
1 Herkunft und Varianten
1.1 Jainismus
1.2 Buddhismus
1.3 Islam - Sufismus
1.4 John Godfrey Saxe
2 Relevanz
3 Verschiedenes
4 Einzelnachweise
5 Weblinks
Herkunft und Varianten [Bearbeiten]



Die blinden Männer und der Elefant
(Mauerrelief in Nordostthailand)
Das Gleichnis scheint in Südasien entstanden zu sein, aber seine Originalquelle ist noch in der Diskussion. Es wurde dem Sufismus, Jainismus, Buddhismus, oder Hinduismus zugeschrieben und wurde in all diesen Glaubensrichtungen verwendet. Auch Buddha verwendet das Beispiel von Reihen blinder Männer, um die blinde Gefolgschaft eines Führers oder eines alten Textes, der von Generation zu Generation weitergegeben wurde, zu illustrieren. Die im Westen (und dort hauptsächlich im englischen Sprachraum) am besten bekannte Version ist das Gedicht von John Godfrey Saxe, aus dem 19. Jahrhundert.
Alle Versionen des Gleichnisses sind sich ähnlich und unterscheiden sich nur
in der Anzahl der Männer, die den Elefanten untersuchen.
in der Art und Weise, wie die Körperteile des Elefanten beschrieben werden.
in der Art und Weise, wie – in Bezug auf Gewalttätigkeit – die anschließende Diskussion verläuft.
wie (oder ob) der Konflikt zwischen den Männern mit ihren individuellen Perspektiven gelöst wird.
Jainismus [Bearbeiten]
Eine Version des Gleichnisses erzählt, dass sechs blinde Männer gebeten wurden zu bestimmen, wie ein Elefant aussieht, indem sie - jeder für sich - einen anderen Körperteil des Tieres untersuchen.
Der Blinde, der das Bein befühlt, sagt, dass ein Elefant wie eine Säule sei; der, der den Schwanz befühlt, dass ein Elefant sich wie ein Seil anfühle; der, der den Rüssel befühlt, dass ein Elefant Ähnlichkeit mit einem Ast habe; der, der das Ohr befühlt, dass ein Elefant wie ein Handfächer sein müsse; der, der den Bauch befühlt, dass ein Elefant sich wie eine Wand darstelle; der, der den Stoßzahn befühlt, dass ein Elefant wie eine solide Röhre sein müsse.
Ein Weiser erklärt ihnen
Ihr habt alle recht. Der Grund, warum ein jeder von euch es anders erklärt, ist der, dass ein jeder von euch einen anderen Körperteil des Elefanten berührt hat. Denn in Wahrheit hat ein Elefant alle die Eigenschaften, die ihr erwähnt habt.[1]
Die Erklärung löst den Konflikt auf und wird dazu verwendet, das Prinzip Harmonisches Zusammenleben von Menschen verschiedener Glaubenssysteme zu illustrieren und um zu zeigen, dass die Wahrheit auf verschiedene Weisen erklärt werden kann. Im Jainismus wird oft erwähnt, dass es sieben Versionen der Wahrheit gebe. Dies wird Syādvāda, Anekāntavāda, oder die Theorie der mannigfaltigen Voraussagen genannt.[1]
Buddhismus [Bearbeiten]
Eine buddhistische Version wird in Udāna VI 4-6, erzählt: „Parabel von den blinden Männern und dem Elefanten“. Buddha erzählt das Gleichnis eines Raja, der blindgeborene Männer versammelt hatte, damit sie einen Elefanten untersuchen.
"Nachdem die blinden Männer den Elefanten befühlt hatten, ging der Raja zu jedem von ihnen und sagte, 'Ihr habt einen Elefanten erlebt, ihr Blinden?' - 'So ist es, Majestät. Wir haben einen Elefanten erlebt.' - 'Nun sagt mir, ihr Blinden: Was ist denn ein Elefant?'[2]
Sie versicherten ihm, dass der Elefant sei wie ein Topf (Kopf), ein weicher Korb (Ohr), eine Pflugschar (Stoßzahn), ein Pflug (Rüssel), ein Kornspeicher (Körper), eine Säule (Bein), ein Mörser (Rücken), ein Pistill (Schwanz), oder eine Bürste (Schwanzspitze).
Die Männer beginnen zu kämpfen, was den Raja erheitert und der Buddha erklärt den Mönchen:
"Daran nun eben hängen sie, die Pilger oder Geistlichen; da disputieren, streiten sie, als Menschen, die nur Teile seh’n."[2]
Islam - Sufismus [Bearbeiten]
Der sufische Dichter Sana'i von Ghazna († 1131) verwendete die Geschichte in seinem Buch Ḥadīqat al-ḥaqīqat („Der Garten der Wahrheit“) als Parabel für die Unfähigkeit der Menschen, Gott gänzlich zu begreifen.[3]
Dschalal ad-Din ar-Rumi war ein persischer Dichter, Jurist, Theologe und Lehrer des Sufismus im 13. Jahrhundert. Rumi schrieb in seiner Version des Gleichnisses „Der Elefant in der Dunkelheit" in der Gedichtform Masnawī dieser Geschichte einen indischen Ursprung zu. In seiner Version stellen einige Inder einen Elefanten in einem abgedunkelten Raum aus.
In der Übersetzung durch A. J. Arberry, befühlen einige Männer den Elefanten in der Dunkelheit. Je nachdem wo sie ihn befühlen, glauben sie, der Elefant sei ein Wasserschlauch (Rüssel), ein Fächer (Ohr), eine Säule (Bein), und ein Thron (Rücken). Rumi verwendet dieses Gleichnis als ein Beispiel für die Grenzen der individuellen Wahrnehmung.
Das wahrnehmende Auge ist genau wie die Handfläche. Die Hand ist nicht in der Lage, das Tier in seiner Gesamtheit zu begreifen.[4]
Rumi präsentiert keine Lösung des Konflikts in seiner Version, bemerkt aber:
Der Blick auf das Meer ist eine Sache und die Gischt eine andere. Vergiss die Gischt und blicke nur auf das Meer. Tag- und Nachtgischt stieben auf vom Meer : Wunderbar ! Du betrachtest die Gischt, aber nicht das Meer ... unsere Augen sind verdunkelt und doch sind wir in klarem Wasser.[4]
John Godfrey Saxe [Bearbeiten]
Eine der berühmtesten Versionen im 19. Jahrhundert war das Gedicht The Blind Men and the Elephant (Die blinden Männer und der Elefant) von John Godfrey Saxe (1816-1887).
Das Gedicht beginnt mit
It was six men of Indostan to learning much inclined,
Who went to see the Elephant (though all of them were blind),
That each by observation might satisfy his mind[5]
In freier Übersetzung:
Es war'n mal sechs Männer (Hindustanten), geneigt recht viel zu erfahren.
Die gingen, zu seh'n einen Elefanten (obwohl's alle Blinde waren),
dass jeder durch seine Betrachtung konnt' Wissen erlang'n und bewahren.
Sie kommen zu dem Schluss; dass der Elefant wie eine Wand, eine Schlange, ein Speer, ein Baum, ein Fächer oder ein Tau sei, abhängig davon, wo sie ihn befühlt haben. Die geraten in eine hitzige Debatte, die aber nicht in Handgreiflichkeiten ausartet, aber in Saxes Version wird der Konflikt nicht gelöst.
Moral:
So oft in theologic wars, the disputants, I ween,
Rail on in utter ignorance, of what each other mean,
And prate about an Elephant not one of them has seen![5]
In freier Übersetzung:
Moral von der Geschicht':
Häufig im Krieg der Theologen bekämpfen sich Koryphäen.
Was der Eine als Wahrheit hat erkannt, die Andren als Lüge schmähen,
Und plappern über 'nen Elefant, den keiner hat je gesehen !
Relevanz [Bearbeiten]

Dieses Gleichnis wird häufig (wie oben beschrieben) auf theologische Streitereien und religiöse Unvereinbarkeiten angewendet. Man kann es aber in gleicher Weise auf sozial- oder naturwissenschaftliche Sichtweisen übertragen: Selbst wenn man einen Elefanten in seiner Gesamtheit sieht, wenn man ihn ausmisst, seine Organe und sein Skelett untersucht hat, wenn man seine DNA sequenziert und verglichen hat und seinen Metabolismus kennt, wird diese Erkenntnis immer nur eine Teilrealität Elefant bleiben, denn (a) weiß man dann zum Beispiel nicht, welche Besonderheiten sein Sozialverhalten hat, wie er kommuniziert und wie er seine Umwelt und sich selber wahrnimmt u.s.w. oder (b) selbst wenn man alle nur denkbaren Daten und Fakten über einen Elefanten erfassen könnte, so wäre kein einzelner Mensch - von seiner intellektuellen Kapazität her - in der Lage, das wahre Gesamtbild Elefant vollkommen zu begreifen.
Besonders die Quantenphysik gibt dieser alten Geschichte eine moderne Dimension: Der Welle-Teilchen-Dualismus legt dar, wie sich ein Elementarteilchen - je nach Versuchsaufbau - sowohl als Partikel als auch als Welle beschreiben lässt.
Verschiedenes [Bearbeiten]

Eine Verarbeitung als Bilderbuch für Kinder mit dem Titel The Blind Men and the Elephant (nicht in Deutschland erschienen) wurde von Karen Backstein durchgeführt und von Annie Mitra illustriert.[6] Speziell ein Bild ist erwähnenswert, in dem Körperteile des Elefanten aus einer Wand, einer Schlange, einem Speer, einem Baum, einem Fächer und einem Tau bestehen.
Von dem Illustrator und Kinderbuchautor Ed (Tse-chun) Young gibt es ein Bilderbuch (Sieben blinde Mäuse; engl. Seven blind mice) mit der gleichen Thematik, bei dem die Männer durch sieben Mäuse in den Regenbogenfarben ersetzt sind, die nacheinander den Elefanten erkunden.
Der amerikanische Cartoonist Sam Gross hat ein Buch veröffentlicht, das die blinden Männer und den Elefanten auf dem Umschlag zeigen, aber hier mit der Variante, dass einer der Männer einen Haufen Elefantenlosung befühlt. Der Titel des Buches: An Elephant is Soft and Mushy (Ein Elefant ist weich und breiig; nicht in Deutschland erschienen).[7]
Es gibt einen Witz, in dem sich drei blinde Elefanten streiten, wie denn ein Mann aussehe. Der erste befühlt den Mann mit seinem Fuß und sagt, dass ein Mann weich und flach sei. Die anderen zwei Elefanten befühlen den Mann in gleicher Weise ... und stimmen zu.
Es gibt auch einen Pogo-Comic von Walt Kelly in Bezug auf dieses Gleichnis: Pogo Opossum stellt fest, dass "jeder der blinden Männer teilweise recht hatte", worauf die Schildkröte Churchy Lafemme antwortet: "Ja, aber größtenteils hatten sie alle unrecht."
Einzelnachweise [Bearbeiten]

↑ a b Elephant and the Blind Men. Jain Stories. JainWorld.com. Abgerufen am 29. August 2006.
↑ a b Fritz Schäfer: ANGEHÖRIGE VERSCHIEDENER SCHULEN (1). Abgerufen am 10. Juni 2009.
↑ Annemarie Schimmel: Sufismus: Eine Einführung in die islamische Mystik, Verlag C.H Beck; ISBN 978-3406460289 - S. 52/53
↑ a b A. J. Arberry (9. Mai 2004): 71-The Elephant in the dark, on the reconciliation of contrarieties. Rumi - Tales from Masnavi. Abgerufen am 29. August 2006.
↑ a b cs.rice.edu: The Blind Men and the Elephant by John Godfrey Saxe (Internet Archive 2007)
↑ ISBN 0-590-45813-2
↑ ISBN 0-396-07823-0
Weblinks [Bearbeiten]

Commons: Die blinden Männer und der Elefant – Sammlung von Bildern, Videos und Audiodateien
Wikisource: The Blindmen and the Elephant – Quellen und Volltexte (englisch)
Palikanon, Khuddaka Nikaya, Udana VI 4-6, Übersetzt von Karl Seidenstücker (1920)
Palikanon, Khuddaka Nikaya, Udana VI 4-6, Übersetzt von Fritz Schäfer (1998)
Palikanon, Khuddaka Nikaya, Udana (Pali) 54-56
Story of the Blind Men and the Elephant from www.spiritual-education.org (PDF-Datei; 76 kB)
All of Saxe's Poems including original printing of The Blindman and the Elephant (engl.) Ohne Copyright und mit Textsuchfunktion.
Buddhist Version as found in Jainism and Buddhism. Udana hosted by the University of Princeton
Jalal ad-Din Muhammad Rumi's version as translated by A.J. Arberry
Jainist Version hosted by Jainworld
John Godfrey Saxe's version hosted at Rice University
Kategorien: Literarisches WerkLiteratur (Deutsch)Literatur (20. Jahrhundert)ErkenntnistheorieGleichnisWahrheit (Philosophie)BlindheitFiktiver ElefantElefant in der Kunst
قس
Los ciegos y el elefante es una parábola con origen en la India, desde donde alcanzó una difusión notable. Ha sido utilizada para ilustrar la incapacidad del hombre para conocer la totalidad de la realidad. En distintos momentos se ha usado para expresar la relatividad, la opacidad o la naturaleza inexpresable de la verdad, el comportamiento de los expertos en campos donde hay un déficit o falta de acceso a la información, la necesidad de comunicación, y el respeto por perspectivas diferentes.
Es una parábola que ha penetrado diversas tradiciones religiosas y es parte del acervo jainista, budista, sufi e hindú. El relato es muy conocido en Europa y América. En el siglo XIX el poeta John Godfrey Saxe creó su propia versión con forma de poema. Desde entonces, el relato ha sido publicado en numerosos libros para adultos y niños, recibiendo numerosas interpretaciones.


Los ciegos y el elefante
(relieve en la zona noreste de Tailandia).
Contenido [ocultar]
1 La historia
2 Jainismo
3 Budismo
4 Musulmán Sufi
5 Hindú
6 John Godfrey Saxe
7 Uso moderno
8 Referencias culturales
9 Véase también
10 Referencias
11 Enlaces externos
[editar]La historia

En las distintas versiones de la historia, un grupo de hombres ciegos (u hombres en la oscuridad) tocan el cuerpo de un elefante para comprender como es. Cada uno de ellos toca una parte distinta, pero solo una parte, tal como su lateral o su trompa. Luego ellos comparan sus observaciones y se dan cuenta que no coinciden en nada.
Los relatos se diferencian básicamente en como se describen las partes del cuerpo del elefante, cuán violento se vuelve el conflicto y cómo es que (si se logra) se resuelve el conflicto entre los hombres y sus perspectivas.
[editar]Jainismo

Una versión jainista de la historia dice que se le pidió a seis ciegos que determinaran como era un elefante palpando diferentes partes del cuerpo del animal. El hombre que tocó la pata dijo que el elefante era como un pilar; el que tocó su cola dijo que el elefante era una cuerda; el que tocó su trompa dijo que era como la rama de un árbol; el que tocó la oreja dijo que era como un abanico; el que tocó su panza dijo que era como una pared; y el que tocó el colmillo dijo que el elefante era como un tubo sólido.
Un rey les explicó:
"Todos ustedes están en lo cierto. La razón por la que cada uno de ustedes esta diciendo diferentes cosas es que cada uno de ustedes tocó una parte diferente del elefante. Por lo tanto el elefante tiene todas las características que mencionaron."1
Esto resuelve el conflicto, y es usado para ilustrar el principio de vivir en armonía con personas que tienen un sistema de creencias diferente, y que la verdad puede ser dicha de diferentes maneras (en las creencias jainistas se dice que hay siete versiones). Esto es conocido como el Syadvada, Anekantavada, o la teoría de las múltiples predicciones.1
[editar]Budismo



"Monjes ciegos examinan un elefante", impresión ukiyo-e por Hanabusa Itchō (1652 – 1724).
Dos veces usó Buda la parábola de los ciegos confundidos. En el Canki Sutta describe una fila de ciegos que están tomados uno del otro como un ejemplo de aquellos que siguen un texto antiguo que ha pasado de generación en generación, tal como el caso de los Evangelios cristianos (Mateo 15.14) haciendo referencia a que los ciegos guían a los ciegos.2 En el Udana (68–69)3 utiliza la parábola del elefante para describir las luchas sectarias. Un rey reúne a varios ciegos de su capital en su palacio, los pone en presencia de un elefante y les pide que lo describan.
"Luego que cada uno de los ciegos hubo palpado una sección del elefante, el rey se dirigió a cada uno de ellos y le preguntó: 'Dime, has visto al elefante? Cuéntame, que tipo de cosa es un elefante?"
Los hombres le expresan que el elefante es como una vasija (el ciego que examina la cabeza del elefante), una cesta de trillar (oreja), una reja de arado (colmillo), un arado (trompa), un granero (cuerpo), una columna (pata), un muro de argamasa (lomo), una herramienta de albañil (cola) o un cepillo (punta de la cola). " Los hombres no se pueden poner de acuerdo entre ellos y comienzan a discutir sobre la pregunta "a que se parece ?", y el rey se divierte sobremanera con su pelea. El Buda finaliza la historia de los ciegos comparándolos con predicadores y estudiosos que son ciegos e ignorantes y tienen sus propios puntos de vista: "Muy similares son estos predicadores y estudiosos que sostienen sus diversos puntos de vista mientras se encuentran ciegos y no perciben lo que les rodea.... En su ignorancia ellos son peleadores y discutidores por naturaleza, cada uno de ellos sosteniendo una idea distinta de la realidad." Luego Buda recita el siguiente verso:
O como se aferran y discuten, algunos que sostienen
Ser honorables predicadores y monjes!
Para, discutir, cada uno se aferra a su punto de vista.
Este tipo de hombres solo ven un lado de las cosas.4
[editar]Musulmán Sufi

El poeta persa sufi Sanai de Gazni (ciudad) (en Afganistán) presenta esta historia de enseñanza en su El jardín cercado de la Verdad.5
Rumi, el poeta persa del siglo XIII, y maestro de sufismo, incluyó en su Masnavi. En su relato, "El elefante en la oscuridad", algunos hindúes trajeron un elefante para exhibirlo en un cuarto oscuro. Un grupo de personas tocaba y sentía el elefante en la oscuridad y dependiendo de donde lo tocaban, creían que el elefante era un caño de agua (trompa), un abanico (oreja), un pilar (pata), y un trono (la parte posterior). Rumi usa esta historia como un ejemplo de las percepciones del individuo:
El ojo sensual es justo como la palma de la mano. La palma no tiene el medio para cubrir la totalidad de la bestia.6
Rumi no presenta una resolución al conflicto en su versión, pero dice:
El ojo de Mar es una cosa y la espuma otra. Deja que la espuma vaya, y contempla con el ojo del Mar. Día y noche manchas de espuma son arrojadas del mar: oh maravilloso! Tu observas la espuma pero no el mar. Somos como botes flotando juntos; tus ojos son oscuros, todavía estamos en agua clara.6
Rumi termina su poema diciendo "si cada uno tuviera una vela y fueran juntos las diferencias desaparecerian."7
[editar]Hindú

Ramakrishna Paramahamsa usó la parábola para desalentar el dogmatismo:8
"Un grupo de ciegos se acercaron a un elefante. Alguien les dijo que este era un elefante. Un ciego preguntó ¿como es el elefante? y ellos comenzaron a tocar su cuerpo. Uno dijo: ´Es como un pilar.´ Este ciego solo había tocado su pierna. Otro hombre dijo ´Es como una cesta descascarillada.´ Esta persona había tocado sus orejas. De manera análoga, los que tocaron su trompa o su panza decian diferentes cosas. De el mismo modo, el que ha visto a Dios de un modo particular limita a Dios a ese modo de ver y piensa que no hay otro modo de ver a Dios."
[editar]John Godfrey Saxe

Una de las versiones más famosas del siglo XIX fue el poema "El ciego y el elelfante" por John Godfrey Saxe (1816–1887).


Entonces estos hombres de Hindustan
Disputaron en voz alta y por largo tiempo,
Que en su propia opinión
Excesivamente friós y firmes,
Si bien cada uno estaba en parte en lo cierto
Y todos estaban equivocados.
El poema comienza:
Había seis hombres de Indostan
Muy propensos a aprender,
Quienes fueron a ver el elefante
(A pesar de que todos ellos eran ciegos),
Para que cada uno de ellos por observación
Pudieran saciar sus intelectos9
Ellos concluyen que el elefante es como una pared, una vívora, una lanza, un árbol, un abanico o una soga dependiendo de donde tocaban. Ellos debaten acaloradamente pero sin llegar a la violencia. Pero en la versión de Saxe, el conflicto nunca se resuelve.
Moral:
A menudo en las guerras teológicas,
Los disputantes, pienso,
Encarrilados en la total ignorancia
De lo que los otros decían,
Y hablaban sobre el elefante
Que ninguno de ellos había visto!9
[editar]Uso moderno

La historia es vista como una metáfora en muchas disciplinas puesta al servicio como una analogía en campos fuera de lo tradicional. En física, se ha visto como analogía de dualidad onda partícula.10 En Biología, la forma en la que los ciegos tantean al elefante es vista como una buena analogía de la Respuesta celular Policlonal B.11
La fábula es una de numerosos relatos que arrojan luz en los que leen o escuchan la historia. Idries Shah ha comentado en este elemento de autorreferencia en muchas interpretaciones de la historia, y su función como una historia con enseñanza:
...las personas que se dirijan a este relato con una o más [...] interpretaciones. Luego la aceptan o rechazan. Ahora se pueden sentir felices; llegando a una opinión acerca del asunto. De acuerdo a su condicionamiento ellos obtienen la respuesta. Ahora mira sus respuestas. Algunos dirán que esta es una fascinante y conmovedora alegoría de la presencia de dios. Otros dirán que demuestra que estúpida puede ser la humanidad. Algunos dicen que es anti-escolástico. Otros que es solo un relato copiado por Rumi de Sanai - etcétera.12
Shah adaptó el relato en su libro La exploración de la dermis. Esta versión comienza con una conferencia de científicos, de diferentes campos de investigación, presentado sus conflictuosas conclusiones en el material en el que se sentra el foco de la cámara. A medida que que la cámara se aleja gradualmente queda claro que el material examinado es la piel de un elefante Áfricano. Entonces las palabras 'Las partes son más grandes que el todo' aparecen en la pantalla. This versión begins with a conference of scientists, from different fields of expertise, presenting their conflicting conclusions on the material which a camera is focused upon. As the camera slowly zooms out it gradually becomes clear that the material under examination is the hide of an African elephant. The words 'The Parts Are Greater Than The Whole' then appear on the screen. Esta narración forma parte del guion un corto film de cuatro minutos por el animador Richard Williams. El film fue elegido como sobresaliente del año y fue exhibido en los festivales de Londres y Nueva York.13
La historia tiene un continuo atractivo, y ha sido utilizada en un numeroso número de libros de fábulas para niños; existe uno por Paul Galdone y otro, Seven Blind Mice, por Ed Young (1992).
[editar]Referencias culturales

En 2010, el grupo farmacéutico Bayer lanzó una publicidad televisiva en Estados Unidos14 para sus productos anticonceptivos mostrando una mujer examinando diferentes partes de un rinoceronte, y dibujando diferentes conclusiones sobre lo que sintió. La variación en la historia es usada para demostrar la necesidad por "una visión completa" cuando se evalúa productos anticonceptivos.
"La parábola de los Seis Hombres" es mencionada en la novela Anatema de Neal Stephenson, en la discusión que Ferman Beller tiene con Fraa Arsibalt sobre el complejo de protismo.15
[editar]Véase también

Flatland
Generalización apresurada
Efecto Rashomon
Sincretismo
[editar]Referencias

↑ a b «Elephant and the blind men». Jain Stories. JainWorld.com. Consultado el 29-08-2006.
↑ Accesstoinsight.org
↑ Katinkahesselink.net
↑ Wang, Randy. «The Blind Men and the Elephant». Consultado el 29-08-2006.
↑ Included in Idries Shah, Tales of the Dervishes ISBN 0-900860-47-2 Octagon Press 1993.
↑ a b Arberry, A.J. (09-05-2004). «71-The Elephant in the dark, on the reconciliation of contrarieties». Rumi – Tales from Masnavi. Consultado el 29-08-2006.
↑ For an adaptation of Rumi's poem, see this song version by David Wilcox here.
↑ Gupta, Mahendranath (Sunday, 11 March 1883). «Chapter V – Vaishnavism and sectarianism – harmony of religions». Kathamrita. Vol. II. ISBN 8188343013
↑ a b Plantilla:Cite wikisource
↑ For example, Quantum theory by David Bohm, p. 26. Retrieved 2010-03-03.
↑ See for instance The lymph node in HIV pathogenesis by Michael M. Lederman and Leonid Margolis, Seminars in Immunology, Volume 20, Issue 3, June 2008, Pages 187-195
↑ Shah, Idries. «The Teaching Story: Observations on the Folklore of Our "Modern" Thought». Consultado el 05-03-2010.
↑ Octagon Press page for The Dermis Probe, with preiview of story
↑ «Bayer Women Pills». Consultado el 18-06-2010.
↑ Stephenson, Neal (2008). Anathem. p. 359: HarperCollins. pp. 935. ISBN 978-0-06-147409-5.
[editar]Enlaces externos

Wikimedia Commons alberga contenido multimedia sobre Los ciegos y el elefante.
Edward Henry Whinfield: Masnavi I Ma'navi/Book III#STORY V. The Elephant in a Dark Room.
Historia de los ciegos y el elefante de www.spiritual-education.org
Todos los poemas de Saxe incluido el original del Los ciegos y el elefante Libre para leer y búsqueda.
Versión budista de Jainism and Buddhism. Udana en la Universidad de Princeton
Jalal ad-Din Muhammad Rumi's version as translated by A.J. Arberry
Versión jainista en Jainworld
La versión de John Godfrey Saxe en la Universidad Rice
Los ciegos y la cuestión del elefante, parábola del Primer Libro de la obra Hadiqat al Haqiqa, El jardín cerrado de la Verdad, de Hakim Sanai.
Original en inglés de la párabola de Los ciegos y la cuestión del elefante]. Stephenson, J. The Hadîqatu L-Haqîqat: The Enclosed Garden of the Truth, 1910.
Ver las calificaciones de la página
Evalúa este artículo
¿Qué es esto?
Confiable
Objetivo
Completo
Bien escrito
Estoy muy bien informado sobre este tema (opcional)

Enviar calificaciones
Categorías: Tradición oralCultura de la IndiaSufismoLiteratura en persaEpistemologíaParábolas
قس
盲人摸象(或稱瞎子摸象)的故事取自《涅槃經》[1]、《長阿含經》,大概起源于印度,可能是耆那教或佛教,有时也归于苏菲派和印度教。
《涅槃經》卷三○載:「其觸牙者,即言象形如萊茯根(蘿蔔);其觸耳者,言象如箕;其觸頭者,言象如石;其觸鼻者,言象如杵;其觸腳者,言象如木臼;其觸脊者,言象如床;其觸腹者,言象如甕;其觸尾者,言象如繩。」《長阿含經·卷十九·龍鳥品》、《百喻經》、《菩薩處胎經》亦載此一故事。在各种不同的版本中一群盲人触摸大象希望可以了解到他们正在摸什么。每个人都只触摸一部分。每个人在触摸到不同的部位后得到完全不同的结论,产生争执。故事基本上说事实往往由于各人角度不同而被给以不同的解释。
The Buddha then speaks the following verse:(佛陀有如下的训诫:)
O how they cling and wrangle, some who claim
For preacher and monk the honored name!
For, quarreling, each to his view they cling.
Such folk see only one side of a thing.[4]
【无论那些拥有傳教者和修士的尊名的人如何执著的爭吵!
爭吵,只是为了固守他們各自的观点;
(可惜)這樣的夥計只能看到事物的一个方面!
[Atomu试译]】

[编辑]参考文献

^ 《涅槃经》(卷三十二):“有王告大臣,汝牵一象来示盲者时,众盲各以手触。大王唤众盲问之:“汝见象类何物?触其牙者言:象形如萝菔根;触其耳者言如萁;触其脚者言如臼;触其脊者言如床;触其腹者言如瓮;触其尾者言如绳。……王喻如来正偏知,臣喻方等涅槃经,又象喻佛性,盲者喻一切众生无明也。”
[编辑]外部链接

维基英文版詳细註解 Blind men and an elephant
盲人摸象英语版The Blind Men and the Elephant
柬埔寨的「盲人摸象」[1]

相關的维基共享资源:
盲人摸象
汉典网的解释[2]
查看条目评分
给本文评分
这是什么?
可信度
客观性
完整性
可读性
我非常了解与本主题相关的知识(可选)

提交评分
3个分类: 寓言成语印度文化
M.Vahadatid我的讨论参数设置监视列表贡献退出条目讨论 不转换
阅读编辑查看历史监视

首页
分類索引
特色内容
新闻动态
最近更改
随机条目
帮助
帮助
维基社群
方针与指引
互助客栈
询问处
字词转换
IRC即时聊天
联系我们
关于维基百科
资助维基百科
工具
其他语言
Català
Deutsch
English
Esperanto
Español
فارسی
Suomi
日本語
Simple English
本页面最后修订于2011年12月27日 (星期二) 14:47。
本站的全部文字在知识共享 署名-相同方式共享 3.0协议之条款下提供,附加条款亦可能应用。(请参阅使用条款)
Wikipedia®和维基百科标志是维基媒体基金会的注册商标;维基™是维基媒体基金会的商标。
维基媒体基金会是在美国佛罗里达州登记的501(c)(3)免税、非营利、慈善机构。
قس
群盲象を評す(ぐんもうぞうをひょうす、群盲評象)とは、数人の盲人が象の一部だけを触って感想を語り合う、というインド発祥の寓話。世界に広く広まっている。真実の多様性や誤謬に対する教訓となっているものが多い。盲人が象を語る、群盲象をなでる(群盲撫象)など、別の呼び名も多い。
さまざまな思想を背景にして改作されており、ジャイナ教、仏教、イスラム教、ヒンドゥー教などで教訓として使われている。ヨーロッパにも伝わっており、19世紀にはアメリカの詩人ジョン・ゴドフリー・サックス(英語版)がこれを主題にした詩を作っている。
目次 [非表示]
1 あらすじ
2 ジャイナ教
3 仏教
4 イスラム教
5 ジョン・ゴドフリー・サックス
6 近年の引用
7 絵画・挿絵
8 参考文献
9 関連項目
10 外部リンク
あらすじ [編集]

この話には数人の盲人(または暗闇の中の男達)が登場する。盲人達は、それぞれゾウの鼻や牙など別々の一部分だけを触り、その感想について語り合う。しかし触った部位により感想が異なり、それぞれが自分が正しいと主張して対立が深まる。しかし何らかの理由でそれが同じ物の別の部分であると気づき、対立が解消する、というもの。
ジャイナ教 [編集]

ジャイナ教の伝承では、6人の盲人が、ゾウに触れることで、それが何だと思うか問われる形になっている。足を触った盲人は「柱のようです」と答えた。尾を触った盲人は「綱のようです」と答えた。鼻を触った盲人は「木の枝のようです」と答えた。耳を触った盲人は「扇のようです」と答えた。腹を触った盲人は「壁のようです」と答えた。牙を触った盲人は「パイプのようです」と答えた。それを聞いた王は答えた。「あなた方は皆、正しい。あなた方の話が食い違っているのは、あなた方がゾウの異なる部分を触っているからです。ゾウは、あなた方の言う特徴を、全て備えているのです」と[1]。
この話の教訓は、同じ真実でも表現が異なる場合もあることであり、異なる信念を持つ者たちが互いを尊重して共存するための原則を示している。7人の盲人とされる場合もある。これはジャイナ教の相対主義の考えに基づく説話である[1]。
仏教 [編集]



日本の浮世絵師、英一蝶 (1652 – 1724) による『衆瞽象を撫ず』図
仏典には教養の無い者、とりわけ仏教の教えを信じない者を群盲(盲人の集団)に例える記述が数多くある。群盲象評の話も数か所に掲載されている。
長阿含経では鏡面王という人物が10人の盲人を集め、それぞれが鼻を曲がった轅、牙を杵、耳を箕、頭を鼎、背を丘阜、腹を壁、後ろ足を樹、膊(膝)を柱、跡(前足)を臼、尾を緪(綱)に例える話になっている[2]。大樓炭経も尾のたとえが蛇になっている他は長阿含経とほぼ同じである[3]。
起世経でも鏡面王が主催だが、鼻を繩、牙を橛、耳を箕、頭を甕、項を屋栿、背を屋脊、脇を簟、髀を樹、脚を臼、尾を帚と例える物が少し変わっている[4]。
華厳経では、牙を根、耳を箕、頭を石、鼻を杵、足を臼、背を床、腹を甕、尾を蛇となっている[5]。いずれの教えでも、世の真理を知るには仏教の教えが必要だと結論している。
13世紀に成立した『五灯会元』にも「盲摸象」の語が数回登場する。
19世紀の初めに出版された『北斎漫画』第8冊の中にも、この話を元にした絵が掲載されている[6]。
イスラム教 [編集]

今日のアフガニスタンのガズニーに住む12世紀のペルシア人のスーフィズム詩人、ハキーム・サナイ(英語版)は、その著書『壁に囲まれた真理の園』の中で、この話を紹介している[7]。
13世紀、ペルシア人の詩人でスーフィズム教師のジャラール・ウッディーン・ルーミーは、その著書『精神的マスナヴィー(英語版)』の中でこの話を詩にしている。ルーミーはサナイの影響を強く受けており、この詩のヒントもサナイの詩集から得ているが、話を「暗闇の中のゾウ」と少し変化させている。この詩は、あるヒンドゥー教徒が暗闇にゾウを連れてきたことで始まっている。数人の男が暗闇の中でゾウに触れて感想を述べ、鼻を水道管、耳を扇、足を柱、背を玉座のようだと感想を述べた。ルーミーはこの詩を「視野の狭い者は、手の感触で物を知ろうとしているに等しい。手の感触では物事の全体は分からない。各々がロウソクを持っていれば、認識の違いは無くなるのに」と結んでいる[8][9]。
ジョン・ゴドフリー・サックス [編集]



1909年出版の書籍「Golden treasury readers」に描かれた挿絵
欧米では、19世紀のアメリカの詩人ジョン・ゴドフリー・サックス(英語版)が1872年に発表した詩 "The Blind Men and the Elephant" によりこの話が有名になった。
インドで6人の盲目の男が、ゾウに会いたいと出かけて行った。彼らはそれぞれが異なる部位を触った上で、象が壁、蛇、樹、扇、ロープのようであると主張し、意見が対立した。サックスは言う。神学論争はこれに似ている。彼らは別の人の意見を理解することができていないと[10]。
20世紀のハンガリー生まれのイラストレーターポール・ガルドン(英語版)は、1963年に出版されたこの本にイラストを描いている。
中国生まれのイラストレーターエド・ヤング(英語版)は、1992年にサックスの話を改作した絵本『Seven Blind Mice』を描いている。
近年の引用 [編集]

19世紀のインドの宗教家ラーマクリシュナは、1883年の著書の中で、他宗に不寛容な人々を諭すため、この寓話を引用している[11]。
デヴィッド・ボーム(David Bohm)は1951年に出版した『量子論』の中で、粒子と波動の二重性を説明するのにこの話を引いている[12]。
20世紀のインドのスーフィズム研究家イドリース・シャー(英語版)は、1970年の著書『The Dermis Probe(英語版)』の中に、微小な視野からだんだんと広げていき、最後にようやくゾウの全身が見える様子の話を載せており、この話はリチャード・ウィリアムス(英語版)によって4分間のアニメーションにもされている。この話は「群盲象を評す」をヒントに作られたものである[13]。
アメリカの作家ニール・スティーヴンスンは、2008年に発表した長編小説『Anathem(英語版)』の中で、この話を引いている[14]。
HIVの研究家ミハエル・レーダーマンは、2008年の論文の中で、多クローン性B細胞反応(英語版)におけるB細胞の振る舞いがこの話に似ていると述べている[15]。
2010年、製薬会社のバイエルは、目隠しをした女性がサイを触って正体を言い当てる、という趣旨のテレビコマーシャルの中で、避妊製品を部分的な情報で選ばないよう宣伝している[16]。
絵画・挿絵 [編集]


大原呑舟の絵画(19世紀)



The Heath readers by grades(1907)



Children's Classics in Dramatic Form(1909)



Holton-Curry readers(1914)



World Stories for Children(1916)



Printers' Ink(1919)

参考文献 [編集]

^ a b “Elephant and the blind men”. Jain Stories. JainWorld.com. 2006年8月29日閲覧。
^ 大正新脩大藏經テキストデータベース 長阿含経
^ 大正新脩大藏經テキストデータベース 阿含部大樓炭經
^ 大正新脩大藏經テキストデータベース 起世経
^ 大正新脩大藏經テキストデータベース 大方廣佛華嚴經隨疏演義鈔
^ 国会図書館 近代デジタルライブラリー 北斎漫画 第8冊 16/35
^ イドリース・シャー(英語版)著、『ダルヴィーシュの物語(英語版)』 ISBN 0-900860-47-2 Octagon Press 1993.
^ Arberry, A.J. (2004年5月9日). “71-The Elephant in the dark, on the reconciliation of contrarieties”. Rumi – Tales from Masnavi. 2006年8月29日閲覧。
^ For an adaptation of Rumi's poem, see this song version by David Wilcox here.
^ The poems of John Godfrey Saxe
^ Gupta, Mahendranath (Sunday, 11 March 1883). “Chapter V – Vaishnavism and sectarianism – harmony of religions”. Kathamrita. Vol. II. ISBN 8188343013
^ Quantum theory by David Bohm, p. 26. Retrieved 2010-03-03.
^ Shah, Idries. “The Teaching Story: Observations on the Folklore of Our "Modern" Thought”. 2010年3月5日閲覧。
^ Stephenson, Neal (2008). Anathem. p. 359: HarperCollins. pp. 935. ISBN 978-0-06-147409-5.
^ The lymph node in HIV pathogenesis by Michael M. Lederman and Leonid Margolis, Seminars in Immunology, Volume 20, Issue 3, June 2008, Pages 187-195
^ “Bayer Women Pills”. 2010年6月18日閲覧。
関連項目 [編集]

要素還元主義([1])
羅生門効果(英語版) - 芥川龍之介の小説『藪の中』(黒澤明の映画『羅生門』)のように、一つの出来事に矛盾した証言が生まれること。
信頼できない語り手
早まった一般化
ジャラール・ウッディーン・ルーミー: Masnavi I Ma'navi/Book III#STORY V. The Elephant in a Dark Room. - ウィキソース
ジョン・ゴドフリー・サックス: The poems of John Godfrey Saxe/The Blind Men and the Elephant - ウィキソース
外部リンク [編集]

ウィキメディア・コモンズには、群盲象を評すに関連するカテゴリがあります。
ウィクショナリーに群盲象を評すの項目があります。
ウィキクォートに仏説大般涅槃経#衆盲象を評すに関する引用句集があります。
Story of the Blind Men and the Elephant from www.spiritual-education.org
All of Saxe's Poems including original printing of The Blindman and the Elephant Free to read and full text search.
Buddhist Version as found in Jainism and Buddhism. Udana hosted by the University of Princeton
Jalal ad-Din Muhammad Rumi's version as translated by A.J. Arberry
Jainist Version hosted by Jainworld
John Godfrey Saxe's version hosted at Rice University
カテゴリ:著名な象口承インドの文学仏教文学ペルシア文学認識論感覚錯覚誤謬慣用句
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.