اجازه ویرایش برای همه اعضا

اصرار

نویسه گردانی: ʼṢRʼR
این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی آستیش می باشد که از پهلوی آستیشن ساخته شده است
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اصرار. [ اِ ] (ع مص ) اصرار اسب و خر به گوشش ؛ راست کردن آنرا برای شنیدن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). راست کردن اسب گوش را تا بشنود...
اصرار. [ اَ] (اِخ ) نام قبیله ای از عرب که در قلعه ٔ صُرَر ۞ سکونت دارند. (منتهی الارب ).
اصرار کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثبات و دوام ورزیدن و ایستادگی کردن در کاری . و نیز لجاجت کردن و ایستادگی نمودن . (ناظم الاطباء). سماجت...
اصرار نمودن . [ اِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اصرار کردن یا سماجت نشان دادن : مجال صبر کجا ماندم چو در حق من زمانه بر سر باطل نماید این...
اصرار داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) چیزی را بسماجت مطالبه کردن و خواستن ، مثال : فلان اصرار دارد نجاری بیاموزد. (از فرهنگ نظام ) . ثبات داشتن...
اصرار ورزیدن . [ اِ وَ دَ ] (مص مرکب ) سماجت کردن . ابرام ورزیدن . مُصِر بودن . اصرار کردن . پافشاری کردن . تأکید کردن . و رجوع به اصرار کردن ...
اصرار و ابرام . [ اِ رُ اِ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) پافشاری و سماجت . دنبال کردن کاری با تأکید و سماجت .
اثرار. [ اَ ] (ع اِ) به لغت اهل بادیه اسم انبرباریس ۞ است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و در تذکره ٔ اولی الالباب داود ضریر انطاکی اثرار، امبریا...
اسرار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِرّ ۞ . رازها. (منتهی الارب ). نهانی ها. بنات الصدور. (المرصع). بنات الضمیر. (المرصع). رجوع به سِرّ شود : تو گوئی از ا...
اسرار. [ اِ ] (ع مص ) پوشیدن . (منتهی الارب ). پنهان کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). || ظاهر کردن .(منتهی الارب ). آ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.