اجازه ویرایش برای همه اعضا

قانون

نویسه گردانی: QANWN
این واژه در زبان سغدی kanonã بوده و پارسی است؛ ولی چون در اربی کاربرد دارد، می توان به جای آن ساسْنا sãsnã گفت و نوشت که واژه ای اوستایی است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
قانون . (معرب ، اِ) ۞ اصل . (برهان ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). گویند این لغت معرب کانون است و عربی نیست لیکن در عربی ...
قانون . (معرب ، اِ) نام سازی است از مخترعات معلم ثانی . (ناظم الاطباء). نام سازی است که مینوازند. (برهان ). آلتی موسیقی متشکل از طبلی مس...
قانون . (اِخ ) نام کتابی است از شیخ الرئیس در علم طب . (ناظم الاطباء). این کتاب به لاتینی ترجمه شده و کتاب حاوی رازی و گالن را نسخ کر...
قانون . (اِخ ) منزلی است میان بعلبک و دمشق . (معجم البلدان ج 7 ص 19) (منتهی الارب ). جایگاهی است در یک میلی راه مسافر بسوی عراق در میان ...
قانون سازی است متعلق به خانوادهٔ قدیمی سیتار (Cythare)، که در سده‌های میانه تحت عنوان Canon یا miocanon به اروپا برده شد. این ساز دارای یک جعبهٔ چوبی ...
چم (زبر "چ")
این واژه از اساس پارسى و پهلوى است و تازیان (اربان) از واژه کانون Kanun (پهلوى: مرکز ، آتشدان ، خط کش ، دستور ) برداشته و معرب کرده و قانون ، قوانین ،...
قانون . (اِخ ) نام کتابی است از شیخ الرئیس در علم طب . (ناظم الاطباء). این کتاب به لاتینی ترجمه شده و کتاب حاوی رازی و جالینوس/گالینوس/گالن را نَسخ کر...
فقط خود قانون، نه کمتر نه بیشتر، فقط معنا و مفهومی که از قانون استنباط میشود ملاک است.
بی قانون . (ص مرکب ) (از: بی + قانون ) بدون قانون . فاقد قانون . || خارج آهنگ : خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش که ساز شرع ازاین ...
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محسن
۱۳۹۲/۰۱/۱۱ Iran
0
0

اینکه واژه‌های دیگری را بتوان به جای قانون یا همراه با آن استفاده کرد نباید به آنجا بکشد که این واژه وا عربی بنامیم


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.