اجازه ویرایش برای همه اعضا

مسخره

نویسه گردانی: MSḴRH
(= تمسخر) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: تَرِمَن، زَخش، نیند (اوستایی)، تَناز، گالته (کردی)
(= صفت مفعولی، کسی که مسخره شده) تَرِمَنیک، زَخشیک، نیندیک، تَنازیک، گالتیک
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مسخره . [م َ خ َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ، اِ) آنکه مردمان با وی مطایبه کنند و استهزا و سخریه نمایند. (آنندراج ). آنکه مردمان به او سخریه و استهز...
مسخره آمیز. [ م َ خ َ رَ / رِ ] (ن مف مرکب ) درخور سخره . شایسته ٔمسخره کردن . درخور استهزاء. و رجوع به مسخره شود.
مسخره بازی . [ م َ خ َ رَ / رِ] (حامص مرکب ) مسخره درآوردن . رجوع به مسخره شود.
مسخره کردن . [ م َ خ َ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مضحکه کردن . ریشخند نمودن . استهزا کردن . فسوس نمودن . افسوس کردن . اضحوکه قرار دادن : تو ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.