بر خوان  نهادن . [ ب َ خوا / خا ن ِ / ن َ دَ ] (مص  مرکب ) قرار دادن  بر سر خوان  و سفره  : بر خوان  سینه  از دل  بریان  نهاده ایم در رهگذار خیل  خیال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خوان  زیاده  کردن . [ خوا / خا دَ / دِ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) خوان  برداشتن . (آنندراج ) : خوان  وصال  دوست  نعیمی  است  جاودان بر ما مساز کم  برقیبان  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        چالش و نبرد با بیماری اچ آی وی 
دزبان کنایه از گویچه ی سفید است و دژ کنایه از بدن است
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان. (در اسلحه). شیارهای موازی دودی در داخل لوله برخی تفنگها و دیگر جنگافزارها که باعث میشود گلوله با چرخش حول محور حرکت خود از لوله خارج شود. خان ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان ( rifling) به شیارهای موازی و مارپیچی در داخل لوله برخی تفنگها و دیگر جنگافزارها گفته میشود. وجود خان باعث میشود که گلوله با چرخش حول محور حرک...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        1 - خان (خانه، چشمه) و با این دو معنی در اوستایی، پارتی و پهلوی به کار رفته است. آپخان در پهلوی یعنی چشمه آب؛ و خان اوت مان، خان مان یعنی خانه و خانوا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        "خان" (به معنای میخانه و تیم و کاراوانسرا هم هست و پیشخوان از ترکیباتش) غذاخوری یا رستوران (برگرفته از واژهٔ فرانسوی و انگلیسی Restaurant) نوعی بنگاه ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان.  میخانه و رستوران و شراب فروشی و خوری.  میخانه و جایی که شراب میفروشند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).