۶۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        خان چای . (اِخ ) دهی  است  جزء دهستان  طارم  بالا بخش  سیردان  شهرستان  زنجان . ناحیه ای  است  واقع در 56 هزارگزی  باختر سیردان  و 21 هزارگزی  راه  ما...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان خانم . [ ن ْ ن ُ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  چهاراویماق  بخش  قره آغاج  شهرستان  مراغه ،واقع در 24 هزارگزی  خاوری  قره آغاج  و 26 هزارگزی  جنوب ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان خانی . (حامص  مرکب ) ملوک  الطوایفی . رجوع  به  ملوک الطوایفی  شود.  ||  هرج  و مرج .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        خان  خر. [ ن ِ خ َ ] (اِ مرکب ) کاروانسرای  را گویند و آن  را خان  نیز نامند. (فرهنگ  جهانگیری ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تشت خان . [ ت َ ] (اِ مرکب ) بمعنی  خانی  که بر آن  طعام  و نان  نهند. (انجمن آرا) (منتهی  الارب ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جوجی خان . (اِخ ) یکی  از فرزندان  چنگیزخان  مغول . رجوع  به  تاریخ  حبیب السیر چ  خیام  ج  2 ص  649 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جوره خان . [ ج ُ رِ ] (اِخ ) دهی  جزء دهستان  قره پشلو بخش  حومه ٔ شهرستان زنجان . دارای  161 تن  سکنه . آب  آن  از زه آب  رودخانه ٔ محلی  و محصول  آن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پیش خان . (اِ مرکب ) پیش تخته . پیش خوان . جلو خوان . صندوق  گونه ای  که  دکانداران  چون  عطار و سقط فروش در پشت  آن  نشینند و بر بالای  آن  ترازو آوی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        تاج خان . (اِخ ) از امرای  دربار عادل  شاه . مؤلف  تاریخ  شاهی  در ترجمه ٔاحوال  ممریز خان  عادلشاه  آرد: ... روزی  در هنگام  بار عام  که  عادل  شاه ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حسن خان . [ ح َ س َ ] (اِخ ) رجوع  به  صدیق  حسن خان  شود.