اجازه ویرایش برای همه اعضا

لیان

نویسه گردانی: LYAN
لیان بندری عیلامی در خلیج پارس در نزدیکی بندر امروزی بوشهر بوده است. لیان مکانی است که هومان نومنا برای کیریریشا و هومبان معبدی بنا کرده بوده است. بعدها در حوالی ۱۲۵۰ قبل از میلاد در چغازنبیل معبدی برای وی نیز بنا شد.
کیریریشا در زبان ایلامی به معنای الههٔ بزرگ بوده است و در ابتدا به نام بانوی لیان بوده است وی خیلی اوقات مادر بزرگ یا مادر مقدس خوانده شده است. به نظر می‌رسد که وی بیشتر در جنوب عیلام پرستیده می‌شده است.در حالی که خدایی دیگر به نام پینیکیر مقام وی را در شمال داشته است.در حول ۱۸۰۰ قبل میلاد این دو خدا یکی می‌شوند.بعدها پرستش وی تا شهر سلئوسیا نیز گسترش یافت.
منابع [ویرایش]

http://en.wikipedia.org/wiki/Kiririsha
The Cambridge Ancient History، Vol II part ۲، p. ۴۰۵ ff; Vol I part ۲، p. ۶۶۳ ff.
جستارهای وابسته [ویرایش]

کیریریشا
بندر بوشهر
رده‌ها: استان بوشهربندرها و لنگرگاه‌هاشهرستان بوشهرشهرهای باستانی متروک استان بوشهر

قس انگلیسی
Liyan is an Elamite port on Persian Gulf (near modern-day Bushire, Iran), and first name of Kiririsha (at one stage became the most important goddess of Elam, ranked second only to her husband the god,) where she and Humban had a temple that was erected by Humban-Numena. There was later (ca. 1250 BC) a temple built to her at Chogha Zanbil. She was often called 'the Great', or 'the divine mother'. She seems to have been primarily worshipped in the south of Elam, as another goddess, Pinikir, held her position in the north. Eventually, by about 1800 BC, the two had merged and the cult of Kiririsha also came to be practised in Susiana.
[edit]References

The Cambridge Ancient History, Vol II part 2, p. 405 ff; Vol I part 2, p. 663 ff.
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)

Submit ratings
Categories: Ports and harbours of the Persian GulfPorts and harbours of IranBushehr County
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
لیان . (ع اِ) ج ِ لین . (منتهی الارب ).
لیان . [ ل َ ] (ع مص ) لَین . لینة. نرم گردیدن . || (اِمص ) فراخی و تازگی زندگانی . یقال : هو فی لیان من العیش ؛ ای فی خفض و دعة. (منتهی ...
لیان . [ ل ِ ] (ع مص ) ملاینة. نرمی کردن با هم . نرم شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر).
لیان . [ ل َ ] (ع مص ) لی ّ. (زوزنی ) (تاج المصادر). مدافعت کردن . (تاج المصادر). مداومت کردن وام . (زوزنی ).
لیان . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) درخشان و تابان . (برهان ). تابش دهنده و درخشان و بافروغ بود. (صحاح الفرس ). مُضی ٔ. روشنائی و فروغی که از پی یکدیگر ...
لیان . (اِخ ) نام خال یعقوب پیغمبر. رجوع به حبیب السیر ج 1 صص 22-23 شود.
لیان بندری عیلامی در خلیج پارس در نزدیکی بندر امروزی بوشهر معروف بوده است. لیان مکانی است که هومان نومنا برای کیریریشا و هومبان معبدی بنا کرده بوده اس...
لیان لیان . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) مشعشع : گردون ز برق تیغ چو آتش لیان لیان کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان .این کلمه را فرهنگ سروری لپان ل...
جرجس لیان . [ ج ِ ج ِ ل َی ْ یا ] (اِخ ) ابن نعمةاﷲ دمشقی . او راست : البیان فی صحة الایمان یرد فیه علی المسلمین و البعاقبة و النساطرة. (از مع...
لارشفوکو لیان کور. [ رُ ک ُ ] (اِخ ) ۞ فرانسوا. بشردوست و سیاستمدار فرانسوی ، مولد لارُش گیون (1747-1827 م .).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.