اجازه ویرایش برای همه اعضا

سنت

نویسه گردانی: SNT
(sonnat) الف ـ آگاهی ها (اطلاعات)، پندارها (تصورات)، باورهای (عقاید) گسترده و مربوط به گذشته ولی تأیید نشده میان افسانه و تاریخ که سده ها از راه گفتار و نسل به نسل انتقال می یابد. ب ـ دکترین دین، اخلاق یا فلسفه ج ـ شیوه ی رفتاری و اندیشه ی بجا مانده از گذشته در میان یک گروه اجتماعی یا کاری.*** همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اندیک ándik (سغدی)، انزیک ánzik (سغدی: ánżik)، گوات gavāt (بلوچی)، نریت nerit (کردی).*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
سنت . [ س ُن ْ ن َ ] (ع اِ) راه و روش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طریقه . قانون . روش . (منتهی الارب ). آیین . رسم . نهاد. ج ،سنن : غزوی کنیم ...
سنت . [ س َ ن ِ ] (ع ص )مرد کم خیر. ج ، سنتون . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || سال قحط. (ترجمان القرآن ) (ناظم الاطباء).
سنت . [ س ِ ] (اِ) یک قسمت از صد قسمت واحد پول امریکا، و صد سنت برابر یک دلار است .
سنت . [ ] (اِ) اسم هندی زنجبیل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
سنت . [ س ُن ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه ٔ شهرستان خوی . دارای 551تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . ش...
سنت: الف ـ آگاهی ها (اطلاعات)، پندارها (تصورات)، باورهای (عقاید) گسترده و مربوط به گذشته ولی تأیید نشده و میان افسانه و تاریخ که سده ها از راه گفتار و...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سنت هلن . [ س َ هَِ ل ِ ] (اِخ ) ۞ جزیره و مستعمره ٔ بریتانیادر مغرب آفریقا واقع در اقیانوس اطلس در 1900 کیلومتری ساحل . دارای 4900 تن سکنه ....
سنت پرست .[ س ُن ْ ن َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه آداب و رسوم را پرستد. که اعمال و افعال پیشینیان را احترام گذارد.
اهل سنت . [ اَ ل ِ س ُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنیان . اهل تسنن . رجوع به تاریخ سیستان صص 191 - 193 و مزدیسنا ص 289 و ضحی الاسلام و ...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.