اجازه ویرایش برای همه اعضا

ابو معشر بلخی

نویسه گردانی: ʼBW MʽŠR BLḴY
ابومعشر بلخی (تیرماه ۱۶۶ ه.خ تا ۱۹ اسفند ۲۶۴ ه.خ)، ستاره‌شناس نامی ایرانی است. نام او در منابع قدیم و جدید غربی به گونه اپومسر یا البومسر آمده‌است. زاد روز یاد شده از روی زایچه‌ای در کتاب احکام تحویل سنی الموالید اثر ابومعشر به دست آمده‌است.
ابومعشر در زمانه خویش مشهورترین ستاره‌شناس جهان اسلام بوده‌است. وی در دوران خلافت المعتز بالله خلیفه عباسی تا معتمد عباسی رئیس منجمان بغداد بوده‌است. در آثار غربی بیش از هر اخترشناس دیگری از او نام برده شده‌است. صاعد اندلسی او را داناترین مردم به احوال ایرانیان و اخبار دیگر اقوام می‌داند و از او چنان نام می‌برد که گویی سخن وی در هر باب و از آن میان درباره دانش‌های اقوام و دانشمندان آنان، رویدادهای مهم جهان، تاریخ ملت‌ها، بنای اهرام مصر و پیشگویی طوفان عصر نوح، و حتی درباره ارزش کار مترجمان کتابهای یونانی حجتی قاطع است.
محتویات [نمایش]
دلبستگی به ایران [ویرایش]

از ویژگی‌های توجه برانگیز ابومعشر، دلبستگی شدید او به ایران و باور او به دانش و خرد ایرانیان است که نشانه‌های آن در آثارش به چشم می‌خورد. وی گر چه با گونه‌ای احتیاط، ولی به هر روی به شکلی که عشق و تعصب و غیرت در آن آشکار است، مدعی برتری ایرانیان در جهان اندیشه و دانش بر دیگر اقوام است. یک جا گوید: شاهان فارس به نگهداری دانش‌ها در برابر رویدادهای آسمانی و آفات زمینی توجه بسیار داشتند. آنگاه به شرح دقت و همت آنان در گزینش کاغذ بادوام و مقاوم، و گزینش مکان پسندیده برای نگاهداری کتابها می‌پردازد. این مقدمه‌ای است تا گریز بزند به وجود کتابهای ارزشمندی در سارویه واقع در کهندژجی اصفهان که به برکت استحکام کاغذ و سلامت پیرامون، از آفات سده‌های و اعصار مصون مانده‌است و از آن میان کتابی است منسوب به یکی از شاهان پیشین که در آن از«ادوار و سال‌ها»سخن رفته‌است و «اوساط کواکب» و علل حرکات آنها را می‌توان از آن«دوره‌ها» استخراج کرد و آن دوره‌ها را«ادوار هزارات» می‌خوانده‌اند و قدمای هند و بابل از این کتاب بهره برده‌اند و منجمان آن دوران زیج نامی شهریار را از آن استخراج کرده‌اند. بنای سارویه که ابومعشر از آن سخن می‌گوید، گویا در شکوه و چگونگی اعجازآمیز ساخت آن، همانند اهرام مصر بوده‌است و اهرام مصر نیز به نوبه خود به فرمان هرمس نخست، نواده کیومرث پادشاه ایرانی ساخته شده‌است. کیومرث، به گفته ابومعشر، نخستن کسی است که برای روز و شب ساعات معینی ساخته و آن را به هرمس آموخته و هرمس نیز نخستین کسی است که از پزشکی سخن رانده و درباره «اشیاءعلویه و ارضیه» شعر گفته و در برابر وقوع طوفان نوح هشدار داده‌است.
فلسفه ابومشعر بلخی [ویرایش]

ابومعشر در آثار خویش کوشیده‌است تا با یاری گرفتن از سنت‌های ایرانی، هندی و یونانی و با بکارگیری فلسفه سریانی که به کارایی ستارگان و سحر رنگ نوافلاطونی می‌داد و در نوشته‌های کندی و کتاب‌های حرانیان و نیز در آثار دانشمندان ایرانی پیش از وی مانند ماشاءالله، ابوسهل فضل بن نوبخت، عمربن فرحان طبری و ابویوسف یعقوب قصرانی منعکس است، درستی احکام اخترشناسی و کاربرد آن را در سحر و افسون به اثبات رساند. برهان فلسفی ابومعشر ارسطویی و همراه با عناصر نوافلاطونی بوده و در این باره از نوشته‌های منسوب به هرمس و آگاثودمون۱، پیشوایان حرانی، سود برده‌است.
وی برای جهان هستی ۳ سطح می‌شناسد: الهی(فلک نور)، اثیری(۸ فلک آسمانی)و هیولانی(جزء زیر قمر). ابومعشر به پیروی از حرانیان کوشید وجود رابطه میان افلاک آسمانی و جهان متغیر زیر فلک قمر را به اثبات رساند و برای پیوند میان افلاک آسمانی و جزءزیرفلک قمر، از دید احکام نجومی پایه علمی بسازد. به گفته ابومعشر، اجسام زمینی می‌توانند به وسیله اجرام فلکی به حرکت درآیند و دچار دگرگونی و استحاله و کون و تباهی شوند و همچنین اجرام فلکی نیز نیروی آن را دارند که بر اجسام ویژه زمینی اثر بگذارند. وی بر پایه این دیدگاه باور داشت که همه معارف منشأ ایزدی دارد و نشانه‌های وحی خداوندی در هر دانش به چشم می‌خورد؛ روح انسانی که از فلک نور ایزدی به زیر فلک قمرفرودآمده، می‌تواند با یاری و میانجیگری افلاک آسمانی و از راه نماز، پرستش و اوراد و اذکار، از یک فلک به فلک بالاتر صعود کرده و سرانجام به خدا متصل شود و بدون توسل به این واسطه‌ها وصول شدنی نیست و این همه از پژوهش و مطالعه در دانش اخترشناسی و احکام آن حاصل می‌گردد.
او باور داشت که درستی و اعتبار احکام اخترشناسی تنها از راه مکتب ارسطویی حرانیان روشن نمی‌شود، بلکه همچنین می‌توان با تکیه بر دقایق تاریخ انتقال علوم در جهان، اجزاء حقیقت را درباره طبیعت که در میان اقوام گوناگون پراکنده‌است، به یک آغاز ایزدی وصل کرد، و بر این پایه احکام اخترشناسی و سحر را سودمندترین دانش‌ها برای انسان می‌دانست. او همچنین بر این باور بود که هر یک از ستارگان در صفات اشیاء و سرنوشت و مقدرات اشخاص اثر داشته و در دگرگونی‌های طبیعی و حتی برخی دگرگونی‌های نفسانی مؤثرند و آدمی به وسیله دانش احکام اخترشناسی می‌تواند دگرگونی‌های برآمده از ستارگان را پیشگویی کند. ابومعشر در زیج الهزارات، برای سنتهای فرهنگی نوع آدمی، به سبب آنکه برخاسته از وحی است، منشأ واحدی قائل شده‌است. ابومعشر با تألیف کتاب الالوف و کتاب‌ها فی بیوت العبادات مایه شهرت بیشتر حرانیان شده‌است. وی گاه به گاه اشاره‌ای به طلسمات می‌کند، ولی به پیشگویی، بیش از دخل و تصرف در آینده، دلبستگی نشان می‌دهد.
گروهی برآنند که دلبستگی و توجه دانشمندان در برابر احکام اخترشناسی در نیمه دوم سده ۲ق/۸م در بغداد، انتقال رساله‌های احکام نجومی ساسانی به جهان اسلام، ورود یک هیأت هندی در۱۵۵ق/۷۷۱م به بغداد برای آموزش علوم هندی و کمک در ترجمه نوشته‌های هندی به عربی و جنبش دامنه داری که در زمان مأمون در ترجمه آثار بیگانه به عربی پیدا شده بود، سبب گردید تا کتاب‌های بنیادی اخترشناسی یونانی، از آن میان المجسطی و کتاب الاربعه۲ بطلمیوس و کتاب‌های دیگر از سریانی و یونانی برگردان و در دسترس دوستداران این دانش قرار گیرد. ابومعشر نیز چنانکه ذکرشد، از این ترجمه‌ها و آثار آگاهی پیدا کرد و توانست از مطالب آنها در مباحث و موارد گوناگون تألیفات خود بهره گیرد.
شاگردان [ویرایش]

از شاگردان و پیروان ابومعشر می‌توان ابن مازیار (ابن بازیار)، محمد بقن عبدالله بن سمعان، عبدالله بن مسرور نصرانی و ابوسعید شاذان بن بحر را نام برد که این یک سخنان ابومعشر را زیر عنوان رازهای دانش النجوم یا مذاکرات شاذان بن بحر گرد آورده‌است.
آثار [ویرایش]

آثار ابومعشر از دید دربرداشتن بخش‌هایی از نوشته‌های کهنی که اصل آنها از میان رفته، قابل توجه‌است.
الابراج و الطوالع و فوائد شتی فی دانش الحساب، در ۱۹۸۷م در بیروت به چاپ رسیده‌است.
بغیه الطالب فی معرفه الضمیر المطلوب و الطالب و المغلوب و الغالب. این کتاب درباره دانش رمل است که بارها در مصر به چاپ رسیده‌است.
القرانات. این کتاب دربرگیرنده ۸مقاله‌است. یوحنا اشبیلی آن را به لاتینی برگردان کرده‌است. این برگردان در ۱۴۸۹م به وسیله ارهارد راتدلت در آوگسبورگ و در ۱۵۱۵م به کوشش یاکوبوس پنتیوس لئوکنسیس در ونیز چاپ شده‌است. از ترجمه پارسی این کتاب چند نسخه خطی در دارالکتب قاهره، کتابخانه ملک و کتابخانه ملی رشت موجود است.
المدخل الکبیر فی علم احکام النجوم. این کتاب مهمترین اثر به جای مانده ابومعشر است و در نزدیک سال ۲۳۵ق نوشته شده‌است. وی در فصل دوم قول نخست کوشیده‌است اعتبار احکام اخترشناسی را به اثبات رساند. تنها بخشی از این اثر منتشر، و گزیده‌هایی از آن نیز در نزدیک سال ۳۷۹ق/۱۰۰۰م به یونانی برگردان شده‌است. در میان ترجمه‌های انبوهی که به زبان لاتینی به عمل آمده، ترجمه یوحنا اشبیلی مشهورتر است. چاپ تصویری این کتاب در ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م در فرانکفورت منتشر شده‌است. این اثر به زبانهای انگلیسی و آلمانی برگردان شده‌است.
الموالید الصغیر، که چندبار در قاهره به چاپ رسیده‌است. این اثر مشتمل بر ۲ نوشتار و ۱۳فصل است. ۴فصل نخست آن از سحر و احکام اخترشناسی در دوره‌های گوناگون، ۵فصل پس از آن مطالب شگفتی درباره سحر و پیشگویی و ۴فصل آن درباره موالید است.
اصل الاصول، درباره موالید.نسخه‌هایی از آن در کتابخانه ملی، آستان قدس و اسکوربال موجود است.
کتاب الالوف. این کتاب یکی از مهم‌ترین آثار ابومعشر است که اصل آن از میان رفته، ولی احمد بن محمدبن عبدالجلیل سجزی بخش‌هایی از آن را با نام منتخبات کتاب الالوف در فراگیر شاهی و بخشی دیگر را با نام فصل من کتاب الالوف فی اجتماع الکواکب السبعه و مبادی التواریخ به گونه مستقل آورده‌است. بخشی از این کتاب که در آن مطالبی درباره «نسیء» آمده، در منتهی الادراک فی تقاسیم الافلاک، اثر عبدالجبارین محمد خرقی نقل شده‌است.
الامطار و الریاح و تغیر الاهویه، که ابومعشر آن را بنا بر روش حکمای هند تألیف کرده‌است و متن اصلی اکنون در دست نیست، بلکه تنها ترجمه لاتینی آن که در ۱۵۰۷م در ونیز به چاپ رسیده، موجود است.
احکام تحویل سنی الموالید. نسخه‌هایی از آن در پاریس و کتابخانه اسکوریال موجود است. سجزی گزیده‌ای از آن را در ۲۳ باب به نام برگزیده کتاب الموالید به زبان عربی فراهم آورده که نسخه‌هایی از آن در کتابخانه ملی تهران و کتابخانه آستان قدس موجود است؛ وی سپس کتاب گذشته را با اضافاتی مشتمل بر جدول‌های سالنامه و دیگر به زبان پارسی، با نام برهان الکفایه برگردان کرده که در کتابخانه آستان قدس نگهداری می‌شود. این اثر ابومعشر را یوحنا اشبیلی به لاتینی برگردان کرده که در ۱۴۸۹م در آوگسبورگ و در ۱۵۱۵م و در ونیز به چاپ رسیده‌است.
الکدخدا و کتاب الهیلاج. برخی این کتاب را با دو عنوان جداگانه ذکر کرده‌اند، ولی قفطی آن را زیر یک عنوان آورده‌است. واژگان پارسی در این کتاب نشان از آن دارد که مطالب مربوط به آن بازمانده از دوره ساسانی است. یک نسخه خطی از این اثر در کتابخانه نور عثمانیه نگهداری می‌شود.
النکت، یا تحاویل سنی العالم، کتابی است در ۷مقاله که در سده ۵ق/۱۱م به وسیله ابراهیم اخترشناس از عربی به پارسی برگردان شده و در آن از کواکب، اقترانات، طوالع، اسهام و جز آنها بحث شده، نسخه خطی آن در کتابخانه ملی موجود است. این کتاب به وسیله یوحنا اشبیلی با نام فلورس۱ به لاتینی برگردان شده و بدست ارهارد راتدلت در ۱۴۸۹و۱۴۹۵م در آوگسبورگ و به وسیله سسا۲ در ۱۴۸۸ و ۱۵۰۶م در ونیز انتشار یافته‌است.
رازهای دانش النجوم یا مذاکرات شاذان بن بحر. نسخه‌های خطی آن در کتابخانه‌های کمبریج و اسماعیل صائب، نگهداری می‌شود.
منابع [ویرایش]

«ابومشعر بلخی» ‎(فارسی)‎. آفتاب، ۱ فروردین ۱۳۸۷. بازبینی‌شده در ۲۳ بهمن ۱۳۸۷.
[نمایش]
ن • ب • و
مشاهیر خراسان
[نمایش]
ن • ب • و
ستاره‌شناسی در دوران اسلامی
رده‌ها: اهالی بلخ درگذشتگان ۸۸۶ (میلادی)ریاضی‌دانان اهل خراسان زادگان ۷۸۷ (میلادی)ستاره‌شناسان اهل ایران

قس عربی

أبو معشر جعفر بن محمد بن عمر البلخی (787 - 886)، والذی یعرف فی الغرب باسم ألبوماسر (Albumaser)، هو فلکی وریاضیاتی فارسی ولد فی بلخ شرقی خراسان والتی تقع حالیاً فی أفغانستان.

محتویات [اعرض]
[عدل]نبذة

کان من أشهر علماء الفلک المسلمین. کثیر من أعماله ترجمت إلى اللاتینیة وکانت معروفة فی أوروبا حیث کان یعرف هناک باسم ألبوماسر.قدم إلى بغداد طلباً للعلم فکان منزله فی الجانب الغربی منها بباب خرسان ، على ما جاء فی الفهرست وکان أولاً من أصحاب الحدیث، فکان یضاغن الفیلسوف أبا یوسف یعقوب اسحق الکندی ,ویغری به العمة ، ویشنع علیه بعلوم الفلاسفة، قال ابن الندیم : فدّس علیه الکندی من حسّن له النظر فی علم الحساب والهندسة فدخل فی ذلک، وعدل إلى علم أحکام النجوم، وانقطع شره عن الکندی. ویقال أنه تعلم النجزم بعد سبع وأربعین سنة من عمره، فضلا عن دراسة التاریخ العام وأخبار الفرس خاصة، حتى غدا " أعلم الناس بیسر الفرس وأخبار سائر الأمم " على حد قول ابن صاعد . وشأن علماء عصره قرن البلخی علم النجوم بصناعة التنجیم ، وکان بالتنجیم أمیل حتى إشتهر به، قال فیه ابن الندیم : "وکان فاضلا، حسن الإصابة. وقال ابن صاعد الأندلسی "عالم أهل الإسلام بأحکام النجوم،وصاحب التآلیف الشریفة والمصنفات المفیدة فی صناعة الأحکام وعلم التعدیل"، ونقل من بعض المجامیع أن أبا معشر کان متصلا بخدمة بعض الملوک،وأن ذلک الملک طلب رجلا من أتباعه وأکابر دولته، لیعاقبه بسبب جریمة صدرت منه، فاستخفى، وعلم أن أبا معشر یدل علیه بالطرائق التی یستخرج بها الخبایا والأشیاء الکامنة، فأراد أن یعمل شیئاً لا یهتدی إلیه ویبعد عنه حدسه، فأخذ وعاءاً وجعل فیه دماً ، وجعل فی الدم هاون ذهبا، وقعد على الهاون أیاما،وتطلب الملک ذلک الرجل ،وبالغ فی التطلب ،فلما عجز عنه أحضر أبا معشر وقال له: "تعرفنی موضعه بما جرت عادتک به" فعمل أبا معشر المسألة التی یستخرج بها الخبایا، وسکت زماناحائرا، فقال الملک له :" ما سبب سکوتک وحیرتک؟" قال: " أرى شیئا عجیبا"، فقال:" ماهو؟"، قال :" أرى الرجل المطلوب على جبل من ذهب ، والجبل فی بحر من دم، ولا اعلم فی العالم موضعا من البلاد على هذه الصفة"، فقال له" : أعد نظرک ،وغیر المسألة، وجددأخذالطالع"، ففعل ثم قال :" ماأراه إلا ما ذکرت، وهذا شیء ما وقع لی مثله"، فما یأس الملک من القدرة علیه بهذه الطریقة ، نادى فی البلد بالأمان للرجل، ولمن أخفاه، وأظهر من ذلک ما وثق به،فلمااطمأن الرجل ظهر وحضر بین یدی الملک، فسأله عن الموضع الذی کان فیه، فأخبره بما اعتمده، فأعجبه حسن احتیاله فی اسخفاء نفسه، ولطافة أبی معشر فی استخراجه. واتصل أبو معشر بالموفق ، أخی المعتمد فاتخذهنجماله، وکان معه فی محاصرته للزنج بالبصرة، ویبدو أنه سکن واسط فی أواخر أیامه، وفیها مات فی 28رمضان سنة 272هجری، قیل: کان موته بالصرع لأنه کان یعتریه صرع عند أوقات الامتلاءات القمریة، بناءا على ما ذکر ابن العبری وکان مدمنا على الخمر مستهترا بمعاقرتها.

[عدل]أعماله

ترک أبو معشر مصنفات جمة فی النجوم والتنجیم، ذکر منها ابن الندیم بضعة وثلاثین کتابا، على أنه لم ینج من التهمة بانتحال مؤلفات غیره،ولعله استفاد من آثار معاصریه،کما استفاد من آثار قدامى الفرس والهنود فی أحکام النجوم، فکان فی طلیعة من أخذ عنهم من علماء عصره سند بن علی ، و عبد الله بن یحیى ، و محمد بن الجهم، على أنه لم تتسع شهرته وتتجاوز حدود بلده، حتى نحل بدوره من المصنفات ما کان بریئا منها.

[عدل]أشهر کتبه

"کتاب المدخل الکبیر إلى علم أحکام النجوم"، وکتبه عام 848، وترجم مرات عدیدة عام 1133 وکذلک عام 1140

"کتاب أحکام تحاویل سنی الموالید"، وهو ثمانی مقالات ، کما ورد فی الفهرست، منه نسخة خطیة فی مکتبة الاسکوریل، ونسخة فی المکتبة الوطنیة بباریس، نقله إلى اللاتینیة" جوهانس هیسبالنسیس" وطبع فی أوغسبورغ سنة 1489 م ، ثم فی البندقیة سنة 1515م.

"کتاب موالید الرجال والنساء"، قسمه إلى اثنی عشر فصلا، منه نسخ خطیة فی مکتبات برلینن وفینا، وفلورنساوالقاهرة.

"کتاب الألوف فی بیوت العبادات"، ذکره البیرونی،وهو وصف لما أنشئ فی العالم من هیاکل ومعابد لمختلف الدیانات على تعاقب السنین.

"کتاب الزیج الکبیر"،فی حرکات النجوم، أی مجموعة الجداول الفلکیة،قیل یه: هو کثیر الفائدة، جامع لأکثر علم الفلک بالقول المطلق المجرد من البرهان.

"کتاب الزیج الصغیر" یتضمن معرفة أوساط الکواکب لاقتران زحل والمشتری.

"کتاب الموالید الکبیر"

"کتاب الموالید الصغیر"

"کتاب الجمهرة" الذی جمع فیه أقاویل الناس فی الموالید.

"کتاب الاختیارات"

"کتاب الأنوار"

"کتاب الأمطار والریاح وتغیر الأهویة"

"کتاب السهمین وأعمار الملوک والدول"

"کتاب اقتران النحسین فی برج السرطان"

"کتاب المزاجات"

"کتاب تفسیر المنامات من النجوم"

"کتاب الأقالیم"

قالب:ثبت المراجع :موسوعة علماء الریاضیات /عدنان دعنا

[عدل]وصلات خارجیة

صفحة عن العالِم فی موسوعة علماء العرب
بوابة الریاضیات
تصنیفات: ریاضیاتیون عراقیونریاضیاتیون فرسفلکیون فرسفلکیون مسلمونموالید 787وفیات 886

قس ترکمنی

ABU MAGŞAR HORASANY ( Abu Magşar Japar ibn Muhammet ibn Omar Horasany al-Balhy, 886 ýylda aradan çykan) - horasanly meşhur alym, astronomiýa, matematika degişli ençeme eserleriň awtory. Orta asyrlarda Ýewropada Albumaser ady bilen tanalan bu alym ilki hadys hem dini ylymlary öwrenipdir. Ol ýaşy bir çene ýetensoň, haja gidip, Bagdadyň golaýyndaky Aly ibn Ýahýa ibn al-Münejjim kitaphanasynda bolýar. "Akyl hazynasy" adyny alan bu kitaphananyň fondy biçak baý bolupdyr. Şondan soň alym bütinleý ylym bilen meşgullanypdyr. Ol, esasan, ýyldyzlar hakdaky ylym bilen gyzyklanypdyr. Dehhudanyň ýazmagyna görä, ýüzden-de köp ýaşap, 30-dan gowrak eser döredipdir.
Kategoriýa: Şahsyýetler

قس انگلیسی

Abū Maʿshar, Jaʿfar ibn Muḥammad al-Balkhī (also known as al-Falakī or Ibn Balkhī, Latinized as Albumasar, Albusar, or Albuxar) (10 August 787 in Balkh, Khurasan – 9 March 886 in Wāsiṭ, Iraq),[2] was a Persian astrologer, astronomer, and Islamic philosopher, thought to be the greatest astrologer of the Abbasid court in Baghdad.[1] He was not a major innovator and as an astrologer he was not intellectually rigorous. Nevertheless, he wrote a number of practical manuals on astrology that profoundly influenced Muslim intellectual history and, through translations, that of western Europe and Byzantium.[2]
Contents [show]
[edit]Astrology and natural philosophy

Richard Lemay has argued that the writings of Albumasar were very likely the single most important original source of Aristotle's theories of nature for European scholars, starting a little before the middle of the 12th century.[3]
It was not until later in the 12th century that the original books of Aristotle on nature began to become available in Latin. The works of Aristotle on logic had been known earlier, and Aristotle was generally recognized as "the master of logic." But during the course of the 12th century, Aristotle was transformed into the "master of those who know," and in particular a master of natural philosophy. It is notable that the work of Albumasar (or Balkhi), in question, is a treatise on astrology. Its Latin title is "Introductorium in Astronomiam", a translation of the Arabic Kitab al-mudkhal al-kabir ila 'ilm ahkam an-nujjum, written in Baghdad in the year 848 A.D. It was translated into Latin first by John of Seville in 1133, and again, less literally and abridged, by Herman of Carinthia in 1140 A.D. Amir Khusrav mentions that Abu Maʿshar came to Benaras (Varanasi) and studied astronomy there for ten years.
[edit]Works

His works on astronomy are not extant, but information can still be gleaned from summaries found in the works of later astronomers or from his astrology works.[1]
[edit]Introductions to astrology


A sample of Abū Maʿshar's manuscript on astrology, 850 AD
Kitāb al‐mudkhal al‐kabīr, an introduction to astrology which received many translations to Latin and Greek starting from the 11th-century. It had significant influence on Western philosophers, like Albert the Great.[1]
Kitāb mukhtaṣar al‐mudkhal, an abridged version of the above, later translated to Latin by Adelard of Bath.[1]
[edit]Historical astrology
Kitāb al‐milal wa‐ʾl‐duwal ("Book on religions and dynasties"), probably his most important work, commented on in the major works of Roger Bacon, Pierre d'Ailly, and Pico della Mirandola.[1]
Fī dhikr ma tadullu ʿalayhi al‐ashkhāṣ al‐ʿulwiyya ("On the indications of the celestial objects"),
Kitāb al‐dalālāt ʿalā al‐ittiṣālāt wa‐qirānāt al‐kawākib ("Book of the indications of the planetary conjunctions"),
Kitāb al‐ulūf ("Book of thousands"), preserved only in summaries by Sijzī.[1]
[edit]Genethlialogy
Kitāb taḥāwil sinī al‐mawālīd ("Book of the revolutions of the years of nativities"). translated into Greek in 1000, and from that translation into Latin in the 13th century.
Kitāb mawālīd al‐rijāl wa‐ʾl‐nisāʾ ("Book of nativities of men and women"), which was widely circulated in the Islamic world.[1]
[edit]Books available in Latin and Greek translations
De magnis coniunctionibus, ed.-transl. K. Yamamoto, Ch. Burnett, Leiden, 2000, 2 vols. (Arabic & Latin text)
De revolutionibus nativitatum, ed. D. Pingree, Leipzig, 1968 (Greek text)
Liber florum Translated by James Herschel Holden in Five Medieval Astrologers (Tempe, Az.: A.F.A., Inc., 2008): 13-66.
Introductorium maius, ed. R. Lemay, Napoli, 1995–1996, 9 vols. (Arabic text & two Latin translations)
Ysagoga minor, ed.-transl. Ch. Burnett, K. Yamamoto, M. Yano, Leiden-New York, 1994 (Arabic & Latin text)
[edit]See also

Islamic astrology
List of Iranian scientists
[edit]Notes

^ a b c d e f g h Yamamoto 2007.
^ a b Pingree 1970.
^ Richard Lemay, Abu Ma'shar and Latin Aristotelianism in the Twelfth Century, The Recovery of Aristotle's Natural Philosophy through Iranian Astrology, 1962.
[edit]References

Pingree, David (1970). "Abū Ma'shar al-Balkhī, Ja'far ibn Muḥammad". Dictionary of Scientific Biography. 1. New York: Charles Scribner's Sons. pp. 32–39. ISBN 0-684-10114-9.
Yamamoto, Keiji (2007). "Abū Maʿshar Jaʿfar ibn Muḥammad ibn ʿUmar al‐Balkhi". In Thomas Hockey et al. The Biographical Encyclopedia of Astronomers. New York: Springer. p. 11. ISBN 978-0-387-31022-0. (PDF version)
[edit]External links

Wikisource has the text of the 1911 Encyclopædia Britannica article Albumazar.
Regarding his astrological works
Online Galleries, History of Science Collections, University of Oklahoma Libraries High resolution images of works by Abū Maʿshar in .jpg and .tiff format.
[show] v t e
Astronomy in medieval Islam
[show] v t e
Scholars of Khorasan
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)

Submit ratings
Categories: 787 births886 deathsAstronomers of medieval IslamMuslim astrologersIranian astronomers9th-century astronomersMedieval Persian astrologersMedieval Persian astronomers
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.