پولی
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        PWLY
    
							
    
								
        انگلیسی - [در متون و موقعیت های فنی] قرقره
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        پولی  پولی . (اِ مرکب ) پول  پولی . قسمی  مالیات  که  از دکانها میگرفتند.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بی پولی . (حامص  مرکب ) عمل  و حالت  بی پول . رجوع  به  ماده ٔ قبل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        یک پولی . [ ی َ / ی ِ ](ص  نسبی ) مسکوکی  که  یک  پول  ارزد، یعنی  نیم شاهی . که  ارزش  یک  پول  دارد: گنجشک  یک پولی  انااعطینا نمی خواند،یا گنجشک  ی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        نیم پولی . (اِ مرکب ) چهاریک  شاهی . نیم پول . (یادداشت  مؤلف ).  ||  کنایه  از چیز کم ارزش  یا بی ارزش . نیم غازی .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پول  پولی . (اِ مرکب ) نام  قسمی مالیات  اصناف . پولی  پولی . رجوع  به  پولی  پولی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اخته پولی . [ اَ ت َ پ ُ ] (اِخ ) نام  ناحیه  و قضائی  است  در شمال  شرقی ادرنه  در ساحل  بحر اسود، به  پانزده ساعتی  روم  ایلی  تابع ایالت  تکفورطاغ ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دیش  پولی . (اِ مرکب ) دندان مزد. دیش  به ترکی  دندان  است  و دیش پولی  وجهی  بوده  که  در دوران  استبداد، رعایا در سر سفره ٔ مأمورین  دولت  مینهاده ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        گالی پولی . [پ ُ ] (اِخ )  ۞  نام  شهری  است در ایتالیا در کنار خلیج  تارانت  و سکنه ٔ آن  به  12760 تن  بالغ می گردد دارای  کلیسای  عظیم  و زیبائی  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        گالی پولی . (اِخ ) که  به  ترکی  گلیبولو نامیده  میشود شهری  در اروپای  ترکیه  واقع در کنار تنگه ای  به  همین  نام  که  بخشی  از داردانل  محسوب  میشود...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        الکساندر پولی  هیستور. [ اَ ل ِ پ ُ ت ُ ] (اِخ )  ۞  یعنی  اسکندر علامه . از مؤلفان  قدیم  یونان  بود. در شهر میلت  (مَلَط) واقع در آناطولی  (آسیای  ...